گروه اجتماعی آذرانجمن/ سما شیرزاد: یکی از مهمترین مسائل در ایجاد ساختار سلامت ذهنی و عاطفی در کودکان، آموزش سواد عاطفی است؛ سواد عاطفی به مجموعهای از مهارتها و تواناییهای روانشناختی اطلاق میشود که به فرد کمک میکند تا احساسات خود را درک کرده، آنها را با محیط تطبیق داده و بتواند با هیجانات خود و دیگران به درستی برخورد کند.
باید در نظر گرفت که شناخت و کنترل احساسات است که میتواند به کودکان کمک کند تا با مشکلات و استرس های روزمره زندگی برخورد بهتری داشته و در رشد و تعاملات اجتماعی فردی نقش بسزایی را برای او بازی کند.
بچهها نیز همچون بزرگسالان، نیازمند دستآوردهای سواد عاطفی هستند به همین دلیل آموزش سواد عاطفی به کودکان در سالهای اول زندگی، گام مؤثر و حائز اهمیتی است که محافظت از سلامت عقل و جسم آینده آنان را تضمین میکند.
نویده رئوففرد؛ روانشناس بالینی کودک و نوجوان در گفتگو با آذرانجمن در خصوص اهمیت یادگیری سواد عاطفی از خردسالی میگوید: هر انسانی باید با احساسات و هیجانات خود در حیات عادی و مواقع بحران آشنا باشد؛ همه انسان ها با تمامی هیجانات از جمله خوشحالی، ناراحتی، خشم، نگرانی، اضطراب و بسیاری از احساسات دیگر در رویایی با موقعیت های مختلف آشنا هستند.
او در خصوص کمبود سواد عاطفی در بیشتر افراد از کودک گرفته تا بزرگسال را یکی از گره های گمشده جامعه بیان میکند: یکی از گره های گم شده جامعه که در آن غفلت داشته ایم عدم شناخت دقیق تفاوت احساس همدلی با هم دردی است. سواد عاطفی زمانی به درد ما میخورد که رفتار و احساساتمان را در برابر واکنش های هیجانی کنترل بکند، یعنی اینکه من احساسات یک فرد را درک میکنم و به کمک بهبود موقعیتش میشتابم. آموزش این سواد باعث میشود فرد در بزرگ سالی و در مواجه با تنش های جامعه رفتار و گفتار مناسبتری به موضوع داشته باشد.
او میافزاید: پس موضوع به اول راه میرسد! یعنی به زمانی که کودکان در مراحل اولیه تشکیل عواطفات با دیدگاه های مختلف اطرافیان به شکل گیری زندگی مواجهاند، پس هرچه که بیاموزند قطعا در آینده آن ها تاثیر گذار خواهد بود، از این رو شناخت عواطف و احساسات در کودکان این کمک را میکند که در وهله اول با خودشان آشنا شده و بتواند احساسات خود را به مرور زمان مدیریت کنند و بعد از آن در مرحله بعدی دیگر افراد را شناخته و با آنها احساس همدلی کنند.
او با بیان اینکه سواد عاطفی میتواند در عملکرد کودکان تاثیر داشته باشد، ادامه می دهد: سواد عاطفی نه تنها در عملکرد تحصیلی بلکه در تمامی ابعاد زندگی انسان میتواند تاثیر داشته و منجر به نابودی و یا بهبودی آن شود. با توجه به اینکه انسان ها عواطف و احساسات منحصربفرد خود را دارا هستند و اگر بتوانند موقعیت هایی همانند موقعیتی که باعث ایجاد خشم در آنها میشود را شناسایی کنند، میتوانند عملکرد بهتری در نشان دادن واکنش به موضوعات مختلف را نیز داشته باشند.
او در خصوص تاثیر ارتقای سواد عاطفی در کودکان توضیح میدهد: کودکان اگر بتوانند بر عواطف و هیجانات خود تسلط پیدا کنند، علاوه بر اینکه میتوانند سطح خود را در توسعه فردی، روابط اجتماعی و خانوادگی ارتقا دهند در زمینه رقابتهای تحصیلی نیز موفق باشند. مثلا در نظر بگیرید از بعد عاطفی اگر کودکی در عملکرد تحصیلی با ضعف روبه رو شود با وجود این آموزشها میتواند علت عدم توانایی در یادگیری خود را دریابد و سعی بر تقویت نقاط ضعف خود کند.
روانشناس بالینی کودک در خصوص راهکارهای تقویت سواد عاطفی کودکان می افزاید: قطعا مرکز ثقل موضوع خانواده است، کودک در خانواده پرورش یافته و برای شناخت مهارت های فردی از افراد خانواده الگو کسب میکند و کم کم این روابط به روابط بین فامیلی و بیرونی تسری پیدا میکند، پس کانون آموزش این مسئله خانواده است. خانواده میتواند از بدو تولد کودک احساساتی که بچه نشان میدهد را کنترل کرده و به پیشرفت حسی آن کمک کند.
او در خصوص چگونگیه بکار گیری این راهکار اظهار میکند: شاید در ارتباطات با کودکان نقطه ای گنگ بوده باشد که چه نوع واکنش هایی باید در رویارویی با احساسات کودکان از خود نشان داد؟ در مراحل اولیه رشد کودکان انعکاس های چهره ای سروکار دارد و با میمیک صورت خود به موضوع پاسخ میدهد؛ برای مثال بچه میگوید زمانی که من میخندم واکنش خوبی از اطرافیان دارم و به خنده و لبخند ادامه میدهد، در چنین موقعیتی صحبت در خصوص این احساساتش در خودشناسی به آن ها کمک میکند.
رئوففرد اضافه میکند: برای درک بهتر احساسات کودکان و جلوگیری از سرکوب احساساتشان در درون خود خوب است که خانواده هیجانات و حس های خود را بروز دهد و با واکنشهایش نشان دهد که تمامی این احساسات در هر فردی طبیعی بوده و امکان اتفاق افتادنش وجود دارد تا موضوع احساسات به عنوان عضوی ناشناخته برایشان باقی نماند.
همچنین برخی مواقع نیز نکات کوچک در تظاهرات چهره ای میتواند کاملا برای بچه ها پنهان باشد و نیاز به تعریف بیشتر برای درک درونی داشته باشد.
او در خصوص دومین راهکار در آموزش سواد عاطفی توضیح میدهد: بازی درمانی یکی از روش های بسیار موثر در کودکان است که میتواند بسیاری از آموزش های روانشناختی را در درونشان تسهیل کند؛ برای مثال مادر و پدر میتوانند به عنوان یک بازی کننده نقش، احساسات مختلف را به کودک نشان دهند و روش هایی که برای کنترل احساسات وجود دارد از طریق بازی به آنها آموزش و انتقال دهند؛ البته باید هر احساسی که به کودک آموزش داده میشود با آگاهی کامل صورت گرفته و روش های کنترل مقول و منطقی را دارا باشد.
او با بیان اینکه در مدارس به آموزش سواد عاطفی بشدت نیاز است، خاطرنشان میکند: بیشتر توجه و نقطه عطف در موضوع سواد آموزی عاطفی بروی آموزش در مدارس است که متاسفانه در زمینه پرورش توجه زیادی به این موضوع نمیشود. اگر این سواد از مقاطع مهدکودک و پیش دبستانی به کودکان آموزش داده شود میتواند کودک را در مواجه با موقعیت هایی که باعث ایجاد اضطراب، ترس، خشم و حسادت بیش از حد در وجودش میشود نجات دهد.
از این رو گفتنی است؛ بچههای با سطح سواد عاطفی بالا، قادرند بهترین تصمیمها را در موقعیتهای مختلف گرفته و درک بهتری از خود و دیگران داشته باشند. آنها قادر هستند تا با احساسات منفی خود به خوبی کنار بیایند و روابط سالم و مثبت با دیگران برقرار کنند.
به طور کلی، سواد عاطفی در کودکان به عنوان یک پایه اساسی در رشد شخصیت و تعاملات اجتماعی آنها نقش مؤثر و حائز اهمیتی دارد. به نظر میرسد، آموزش سواد عاطفی به کودکان، میتواند نقش مؤثر در شکلگیری چهرهای پایدار و سالم از جامعهسالاران در آینده داشته باشد.