ایستاده در سرما/زندگی در میان ویرانی ها
گروه حوادث آذرانجمن/ سما شیرزاد: اینبار زلزله خانه های مردم خوی را به آغوش کشیده بود. سرما استخوان های مردمش را به نوازش گرفته بود. وضعیت چندان خوب نبود! البته انتظار هم نمیرفت که بعد از زلزله ۵.۹ ریشتری و هم پای او بعد از ۲ روز زلزله ۵.۶ ریشتری اوضاع خوبی حاکم شهر و روستاها شده باشد. اما البته ما که دست به دعا امید داشتیم نه خانه ای ریخته باشد و نه کسی آسیب دیده! اما گوش به گوش چرخید: ۳ کشته و ۹۷۳ مصدوم در زلزله خوی!
۸ روز از زلزله خوی میگذرد، در تمام این مدت سازمان ها و ارگان های مختلف و بیشتر مردم اطراف خوی دست به دست هم داده و با شعار « وطن آدینا بیرلیک یاراشار» به سمت خانه های ویران شده مردم خوی راهی میشوند. اما اینبار نوبت به ما رسیده است.
چند روز بعد از جمع آوری کمک های اضطراری توسط مردم دلسوز آذربایجانشرقی صبح یکشنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ به سمت خوی به راه می افتیم. هر چه به خوی نزدیک تر میشویم هوا گرم تر میشود، خورشید برای مردم خوی میتابد؛ و این دل مارا نیز گرم تر میکند.
به شهر خوی که میرسیم در وهله اول با همکاری دهیاری منطقه هایی که نیاز بیشتری به کمک رسانی دارند را شناسایی میکنیم. در محوطهای خلوت پک هایی که برای توزیع با خودمان به خوی آوردهایم را تقسیم بندی میکنیم و بعد از سه ساعت تکمیل کردن پک ها و شناسایی افراد نیازمند شروع به حمل آنها به داخل شهر میکنیم.
پابرجا بودن اسکان ضروری تا روز هشتم
تعدادی از مردم شهر خوی در چادرهای سفید هلال احمر و یا چادرهای رنگی رنگی در گوشه ای از خیابان اسکان داده شدهاند، هر کدام از آنها در کنار چادر آتشی برپا کرده اند. آنها میگویند در این سرما تنها چادر و بخاری که اگر نبود پتو و آتش میتواند کمی از درد و رنج مارا کم کند.
در یکی از خیابان های آسیب دیده شهر خوی توقف میکنیم، اهالی محله دورمان جمع میشوند تا بلکه بتوانند حداقل یک پتو برای شب های سرد خوی جور کنند.
دماغش قرمز شده و دستانش تاول زده؛ برمیگردد و در نگاهی رنجور و غمگین به امین انگوری، سر گروه کمک های مردمی میگوید:«خانههایمان بر اثر زلزله تخریب شده اند، اینجا دمای هوا رفته رفته میرود تا به زیر صفر برسد و اصلا امکان زندگی در چادر برایمان مقدور نیست.»
ترس اهالی از اتفاق افتادن زلزله دوباره
برخی از سوپر مارکت های داخل شهر که دیوارهایشان بر اثر زلزله ترک خورده و تقریبا ویران شده، ولی با این حال برای تامین مایحتاج اهالی خوی هر روز مغازههایشان را باز میکنند و خودشان از ترس اینکه زلزلهی دوباره ای رخ دهد و کل مغازهایشان تخریب شود در بیرون از مغازههایشان منتظر میمانند.
نیازمندی اهالی خوی به اسکان موقت یعنی کانکس
گلایه ها ادامه دارد مردمی که دور تا دور ماشینها را برای تهیه آذوقه خود جمع شده و عده ای چند متر جلوتر در جلوی ماشین کمکرسان صف بسته اند، یک آقای میانسالی از بین آنها با لحن انتقادی بیان میکند:«چرا مسئولان برای امدادرسانی از سایر استان ها فراخوان نمیدهند؟ ما نیاز به آواربرداری داریم خانه هایمان تخریب شده و در این سرما تا زمان بازسازی خانههایمان کانکس جوابگوست که فکری به این مسائل نمیشود.»
افرادی از دهیاری همراه ما به دست به دست شدن وسائل کمک میکنند تا نیازهای مردم را برطرف کنند، آنگونه که یکی از خانم های محله میگوید:«بچه خردسالی دارم نمیدانم در این سرما چگونه از او محافظت کنم، چند پتو به دورش بپیچم که از سوز سرما در امان باشد؟»
نیاز اساسیشان دارو، موارد بهداشتی، چادر، پتو و بخاریست. این سخن را جواد ابراهیم زاده، مسئول کمپ دانشگاهیان تبریز که برای کمک رسانی از اولین روز زلزله در خوی مستقر شده است میگوید.
آنگونه که او توضیح میدهد:«در آخرین وضعیت منطقهای روستای فیرورق، وار، عزت آباد و شهر خوی در حالت عادی قرار دارند، اما با حجم هیتر های برقی که به خوی میرسد در آینده با مشکل برق مواجه میشوند.»
حادثه تلخ در خوی/ جان باختن مادر و پسر زلزله زده در چادر
در این میان خبری از مدیر حوادث و فوریت های پزشکی آذربایجانغربی به دست میرسد؛ متن خبر چنین است:«مادر ۸۰ ساله و پسر ۵۵ ساله زلزله زده اهل فیرورق خوی به علت گازگرفتگی ناشی از مصرف زغال در داخل چادر با هدف گرمایشی جان خود را از دست دادند. امدادگران هلال احمر استان آذربایجان شرقی هم سه کودک را که با دود والور نفتی در چادر مسموم شده بودند نجات دادند.»
ابراهیم زاده بعد از رد و بدل صحبت هایش با بی سیم، اظهار میکند:«حال حاضر نیاز اسکان ضروریست که نهایتا ۲ هفته در چادر میتوانند این سرما را تحمل کنند، بعد از آن نیاز اساسی ما اسکان موقت یعنی کانکس هاست.»
او میگوید: انجام عملیات عمرانی و بازسازی ساختمان های ترک خورده در این هوای سرد و بدون ادوات و مصالح مورد نیاز امکان پذیر نیست و به نظر میرسد تا خرداد سال ۱۴۰۲ نیز امکان پذیر نخواهد بود.
هماهنگی با گروه های جهادی برای توزیع عادلانه اقلام
او که خود از محل هایی که نیاز بیشتری به کمک رسانی دارند باخبر است اما با گلایه میگوید:«مردم به دهیاریها و بومی ها، گروه های جهادی و مراکز توزیع که واقف هستند و میدانند کدام منطقه توزیع کمتری انجام شده، اعتماد کنند؛ انجام توزیع بدون هماهنگی باعث میشود که توزیع به سختی صورت بگیرد و افراد نیازمند از این توزیع باز نصیبی نبرند و خوراکی و نانی برای بچه هایشان نداشته باشند. باید در پخش وسائل توجه بیشتری شود.»
مردم در کنار مردم/خوی تنها نیست
در این میان افرادی که برای کمک به مردم خوی از تهران چند روزیست راهی شهر خوی شده اند از وضعیت بحرانی روستاهای خانگاه، زاویه، شهانق و کورتی خبر میدهند.
گروهی نیز متشکل از روانشناسان افراد هنرمند به سمت روستای وار برای کمک رسانی راهی شده اند، وقتی دست به گوشی میشوم که از وضعیت روستای وار آماری در دست داشته باشم، ائلناز خاکزاد؛ هنرمند تبریزی اوضاع را چنین روایت میکند:«در روستای وار خوشبختانه خسارت جانی وارد نشده است اما وحشتی از زلزه پی در پی در بین مردم ایجاد شده و به آنها خسارت روحی وارد کرده است.»
وحشت زلزله دوباره؛ فشار روانی بر دوش بچه های خوی
او میگویند:«برای کم کردن خسارت روحی بچه های روستای وار دست به کار شدیم و شروع به سرگرم کردن آنها کردیم؛ بوم ۳ متری را بر روی زمین پهن کرده و بچه های روستای وار را دور خود جمع کردیم آنها نیز با ذوقی فراوان شروع به رنگ آمیزی کردند.»
او توضیح میدهد:«در حین رنگامیزی یکی از روانشناسان ما با بچه ها حرف میزد تا بتواند تا حدودی با افکارشان آشنا شده و فشار روانی و ناآرامی جسمیاشان را از ذهن و رفتار آنها کم کند. بچه ها توضیح میدادند که زلزله با روحیه آنها چه کرده است هنوز هم وحشت داشتند که ممکن است هر لحضه زلزلهی بزرگتری رخ بدهد.»
مردم خوی دغدغهی مشترکی دارند؛ زلزلهی ۵.۹ ریشتری که کابوس تلخ اهالی خوی شده، از شدت ترس اجازه ورود حتی به خانه های سالم را نیز به برخی افراد نمیدهد. آنها امید دارند که دیگر با زلزلهی دوبارهای رو به رو نشوند! از اسکان اضطراری در چادر ناراضی اند و از مسئولان میخواهند شرایط اسکان موقت در کانکس هارا فراهم سازند.
انتهای پیام/