به گزارش آذرانجمن، علی رضاقلی، هشتم فروردینماه ۱۴۰۱ در سن ۷۵ سالگی بر اثر ناراحتی قلبی در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت.او پژوهشگر ایرانی در حوزه جامعه شناسی و علوم سیاسی بود، هر چند که دانش آموخته سوربن پاریس بود و کمی دیر شناخته شد اما تاثیر مهمی در مباحث مربوط به جامعه شناسی توسعه، تاریخ و اقتصاد و سیاست برجای گذاشت.
در این مراسم بسیاری از افراد فرهیخته همراه با گروه کثیری از دانشجویان و اساتید بزرگوار حضور داشتند. دکتر نعمت الله فاضلی از سخنرانان مجازی حاضر در این مراسم گفت: رشته جامعه شناسی با استاد علی رضاقلی پیوند خورده است. او با دو کتاب «جامعه شناسی خودکامگی» و «جامعه شناسی نخبهکشی» در میان اهل کتاب در ایران به شهرت و جایگاه ارزشمندی دست یافت و به نوعی همین روند باعث شکل گیری گروه های منتقد از کار وی به شکل معرفت شناختی و روش شناختی شد زیرا کتاب ها و مقالات او مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفت و میتوان به عنوان فرد اثرگذار جامعه نیز نام برد.
وی افزود: با وجود اینکه عمده فعالیت های پژوهشی و مطالعات رضاقلی به صورت غیرآکادمیک صورت می گرفت و در قید و بند امتیاز دانشگاهی و پر کردن رزومه علمی نبود، اما نتایج مطالعات او از سوی مراجع دانشگاهی و اساتید و دانشجویان مورد توجه بوده و مورد نقد علمی قرار گرفته و اکنون مرجع بسیاری از تحقیقات حوزه علوم انسانی می باشند.
فاضلی، استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: استاد رضاقلی خدمت فراوانی به جامعه ایران کرد .چیزی که باعث متفاوت بودن رضاقلی میشد، این است که او از نظر معرفت شناختی و روش شناختی به طور درست وارد عرصه جامعه شناسی شد. اندیشه های او مسئله محور بود و مسئله ایران معاصر را در نقطه ی مرکزی اندیشه های خود قرار داده بود . همچنین او توانایی شگرفی در بحث زیبایی شناسی داشت که فرم زیبایی شناختی در اندیشه های او بود.
وی با اشاره به کتاب ” اگر نورث ایرانی بود ” وارد بحث فرم زیبایی شناختی در اندیشه های وی شد و در ادامه افزود : همین ویژگی بود که جذابیت خاصی در شخصیت و آثار او ایجاد می کرد . همچنین او به مجموعه وسیعی از مقاله هایش ، که یکی از آن ها به موضوع جامعه شناسی اقتصادی ایران مربوط می شود ، اشاره کرد و گفت که اندیشه های رضاقلی مسـئله محور بوده و اقتصاد ایران را در مسـئله کانونی خود قرار داده است . در بررسی اندیشه های او متوجه می شویم که مشکل حیات اقتصادی ما این است که ما فهم تاریخی نداریم ، قوانین ما مشکل دارند، امنیت اقتصادی در کشور نبوده و فقدان امنیت مرتبط با موضوع مالکیت است.
او روش شناساندن اندیشه های خود را به خوبی می دانست . به یک معنا او جامعه شناسی را تاریخی می فهمید و تاریخ را جامعه شناسانه، که این یک منطق زیبایی شناختی در اندیشه های رضاقلی بود.
در ادامه حمیدرضا جلایی پور، عضو هیت علمی دانشگاه تهران که ایشان نیز به روش مجازی در جلسه حضور داشت گفت : ما باهم تقریبا هم محله بودیم ، ولی من خیلی زودتر از ایشان او را می شناختم، با باهم در کلاس های دکتر سروش شرکت می کردیم و در آخر جلسات نیز همیشه روی موضوع توسعه با وی جر و بحث داشت .
استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران افزود: ایشان از یک طبقه متوسط رو به پایین بود یعنی او باید کار می کرد تا زندگی اش ادامه پیدا کند. او همیشه در بین مردم بود ، همه رقمی رفیق و دوست داشت و حتی دانشجوهایی که با او مشورت می کردند در همان نیم ساعت اول با هم دوست می شدند . او حقیقتا اهل مطالعه بود و حتی دو سه روز مانده به فوت ایشان او در لای کتاب ها بود. دغدغه محوری او از اول توسعه پایدار و همه جانبه ایران بود.
وی افزود: ایشان از لحاظ آسیب شناسی در مبانی توسعه ایران بیش از ۳۵ سال فعالیت کرد ولی با آشنایی او با اندیشه و نظریه ی نهادگرایی در سال های اخیر ، معتقد بود که ما یک اشکال اساسی در فرهنگ عامه مردم داریم و اگر به آن توجه نکنیم ناامنی ایجاد می شود و توسعه به تاخیر می افتد. به نظر او، استاد رضاقلی اندیشه های متفکران جامعه شناسی را میخواند و از آنها الهام می گرفت ولی حرف خودش را می زد.
دکتر فیروز راد با اشاره به اینکه او یک بزرگ مرد بسیار والا بود گفت: مردان والا حقیقتا شخصیت منشوری و چند وجهی دارند ، استاد رضاقلی محقق مسئله مند و دردمندی بود که در برخورد با موضوعات جامعه به صورت پروبلماتیک برخورد میکرد . همیشه دردی داشت و همگی می دانیم که درد ، کلید و رمز رشد، تعالی و بالندگی است، ما بسیار اندک از استادان بزرگی داریم که درک منداند ولی اهل درد نیستند .
نویسنده و استاد دانشگاه پیام تبریز خاطر نشان کرد: پروژه محوری استاد، توسعه ایران بود . یعنی دو مفهوم کلیدی توسعه و ایران برای ایشان مهم بود و واقعا در جستجوی حقیقت در مورد ایران بود. ایراندوست بود، البته ایرانی که برخوردار از توسعه باشد، او خستگی ناپذیر و پیگیر بود . رضاقلی مثل آرش کمانگیر در واقع جان خودش را در سر کار عشق بر طبغ اخلاص مینهاد، او روشنفکری پاستوریزه و گلخانه ای نبود و زندگی پرفشاری داشت.
بنیاد پژوهشگری رضاقلی را باید در شاگردی او جست، قابل توجه دوستان و دانشجویانی که در این شرایط حضور دارند، او مردی بود که به این آیه انجیل عمیقاً باور داشت: از راهی نروید که روندگان آن پر شمارند بلکه از راهی بروید که روندگان آن اندک اند.
وی افزود: او براستی یک محقق بود و نه مقلد، به همین خاطر او محققی بود که تولید اندیشه و مفهوم سازی میکرد مانند تولید نخبه کشی و دیگر امثالش .
وی ادامه داد: او روشن فکری بود که مدام بر عقلانیت و شعورمندی تاکید می کرد. و به شدت از شور انگیزی و شور آفرینی اِبا داشت به همین خاطر در جوانی جذب سازمان های چریکی نشد . او مسلمانی دیندار و نو اندیش بود ولی ایدولوژی اندیش نبود.
سپس سخنرانی دکتر سعید تمنا با عنوان چرا استاد رضاقلی متفاوت بود؟ آغاز شد. به نظر او، تفاوت استاد با دیگر استادان دانشگاهی، را حداقل در سه ویژگی ممتاز ایشان میتوان خلاصه کرد:
اول، تجارب زیسته خاص او، که از مشاغل دوران کودکی و نوجوانی نظیر گیلاس چینی، گچکاری، نجاری، و روزنامهفروشی گرفته تا رانندگی تاکسی و کامیون در دوران جوانی، او را از غم نان آزاد میکرد. حتی وقتی به اصرار دوستان دانشگاهی، به دانشگاه تهران رفت تا فرایند استخدام را طی کند در اولین گام که مواجه با چندین صفحه سوالات گزینش شد همانجا قضیه را رها کرد. او میگفت وقتی از دانشگاه بیرون میآمدم نفس عمیقی کشیدم و احساس رهایی و آزادی کردم. در حالیکه اغلب دانشگاهیان، وابسته این حقوق بودند و لزوما باید از چارچوبهای تعیین شده تبعیت میکردند.
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور ادامه داد : دومین ویژگی ممتاز ایشان، روحیه علمی خاصی بود که او را ناآرام و عصیانگر میکرد. یادم هست زمانی که به شوخی به او گفتم قیافه شما مثل رستم دستان میماند و آدم می ترسد یک چیزی به شما بگوید؛ خندید و گفت که تمنا با من شوخی نکن من آدم لاتی هستم که با مردم همزیستی کردهام، این که میبینی من حرفم را همه جا راحت میزنم و اعتراض میکنم به دلیل این است که نان من از جایی تامین نمیشود از رنج بازوی خودم هست. به همین دلیل، او کسی بود که همه جا رو کنکاش میکرد، از شاهنامه فردوسی گرفته تا مثنوی مولوی، حتی مولوی را نیز نقد میکرد.
در نتیجه، تا آخرین لحظه عمر، شیفته و مرید کسی نشد. شریعتی را درک کرد و شاگردش بود و دائم شخصیتهای ملی-مذهبی نظیر بازرگان و سحابی را نقد میکرد و نیز دکتر سروش را. این روحیه علمی و انتقادی بود که از او اندیشمندی میساخت که همه بزرگان، برایش به عنوان مسیری از یک راه طولانی بودند. به همین دلیل راحت انتقاد میکرد. دکتر رنانی، در یادداشت تسلیت خود، نوشته است که او خیلی دلش برای من می سوخت. همواره میگفت تو داری خودت را حرام میکنی. تو نباید فلان واقعه و فلان سیاست را بنویسی تو باید ۲۰ سال خودت را حبس کنی و درباره ایران بخوانی و تامل کنی و بعد یک کتاب برای توسعه ایران بنویسی. این حرف را ۱۰ سال پیش به من زد و راست می گفت من متوجه عمق سخنش نبودم!
به نظر دکتر تمنا ، سومین ویژگی او ، جستجوی دستگاه نظری مناسب برای فهم معانی، دلایل و علل توسعهنیافتگی ایران بود که نهایتا به نهادگرایی «نورث» رسید.
در نهایت، او امروز در میان ما نیست ولی میراث گرانبهایی از خود برجا گذاشت:
مقدس تر از حقیقت چیزی وجود ندارد!
دکتر رسول زاده عضو هیات علمی بیان کرد: اندیشه های رضاقلی همه در یک راستا است و من معتقدم که این اندیشه ها جدا شدنی نیست یعنی ما نمیتوانیم بین دو کتاب وی یا مقالاتی که بعدها در حوزه جامعه شناسی اقتصاد و نهاد انجام دادند تفاوتی قائل شویم ،همه آنها از یک وسیله فکری می گذرد و همه آنها می گردد بر بحث توسعه در ایران و راه آن این است که برگردیم به تاریخ و در بین آن جستوجو بکنیم .
وی گفت: او فرهنگ را به عنوان یک زیر بنایی در حوزه سیاست و اقتصاد مطرح میکرد ،وقتی شما جامعه شناسی نخبه کشی را مطالعه میکنید در واقع به مطالبی که رضاقلی بیان میکند برای اینکه بفهمیم چرا توسعه پیدا نمیکنیم دست می یابیم ؛ اول باید یک دید تاریخی به قضیه داشته باشیم و صرفاً توصیف کننده پدیده های تاریخی نباشد بلکه باید بتوانیم آنها را ریشه یابی کنیم و زمینه های اجتماعی فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی آنها را مد نظر داشته باشیم.
اگر شما در ایران تفکر نهادگرایی را جستوجو کنید ،مطمئناً از برجسته ترین نامها یکی به نام رضاقلی خواهد بود ، اما وقتی جامعهشناسی نخبهکشی را مطالعه میکنیم میبینیم که استاد رضاقلی همان قربانی هست که در واقع خودش هم در این دام گرفتار شده و اگر من امروز کتابی به این نام بنویسم حتما استاد رضاقلی را به عنوان یکی از فصل های سرشاخص خودم انتخاب خواهم کرد.
در پایان این مراسم میتوان دریافت، دکتر علی رضاقلی استادی بود که نسبت به مادیات بی اعتنا و دارای روحیه علمی قوی و پژوهشگری توان مند بود و در نهایت برای اعتلای ایران قلبش می تپید.
گزارش از : سما شیرزاد
مهدی
بسیار عالی خدا قوت خدمت شما و همکارانتان
هادی میدانی
ممنون