مقدمه: دکتر میرقاسم بنیهاشمی، دانشآموخته دکتری علوم سیاسی و هیات علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی است. حاصل سی سال تلاش فکری او، پژوهشهای راهبردی در حوزه توسعه (بهخصوص توسعه آذربایجان) و مقابله با فساد است. او بعد از سالها کار علمی، مطالعات میدانی و ارائه مشاوره درباره موانع و ظرفیتهای توسعه در آذربایجان، هماکنون در حوزه انتخابیه تبریز به عنوان کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات، خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده است. آنچه میآید، گفتگوی چالشی آذرانجمن با این پژوهشگر ارشد توسعه درباره مهمترین چالشهای روز آذربایجان و تبریز است:
شما از تبریز کاندیدای نمایندگی مجلس شدهاید، شهری که در میدان انتخاباتی آن، چهرههای سرشناس و مدیران ارشد سالهای گذشته حضور دارند. چرا تبریز؟ آیا حضور اینهمه چهره مشهور و دارای سوابق متعدد، تکافوی پیگیری دیدگاههای شما را نمیدهند؟
من صادقانه عرض میکنم تلاشهای اکثر نمایندگان فعلی و قبلی تبریز برای توسعه این شهر کافی نبوده است. سیر توسعه در تبریز بسیار کند و در مقایسه با شکوه گذشته خود، منفی است. ضمن احترام به چهرههای حاضر، اگر شخصیتهای توسعهگرای واقعنگر و علمی پیدا میکردم که بتوانند برنامههای توسعه تبریز و آذربایجان را به صورت حرفهای و موثر دنبال کنند، قطعا برای نمایندگی اقدام نمیکردم. من سالها درباره ظرفیتهای توسعه آذربایجان کار مطالعاتی دقیق انجام دادهام. هدفم این است که در این کارزار پیچیده و سخت، برنامههای خود را به مردم عرضه کنم تا آینده تبریز و آذربایجان را انتخاب کنند. توسعه لقلقه زبان نیست، دانش و تخصص میطلبد. با شعار بدون پشتوانه علمی نمیتوان به توسعه رسید. من متخصص توسعه هستم. من فکر میکنم مردم میتوانند میان یک برنامه حرفهای رو به جلو و رویه نادرست فعلی، به انتخابی آگاهانه برسند. آنچه من مطرح میکنم تغییر نگرش شگرف در مسیر توسعه و بازگشت به جایگاه تاریخی آذربایجان است. بسیاری از نمایندگان دورههای مختلف به رغم احترام به تلاشها و خدماتشان، به هر دلیلی، چنین مسیری را پیش نگرفتهاند.
در شرایطی که طبق آمار درصد مشارکت پایین است و بسیاری از مخاطبان اصلی شما، در انتخابات شرکت نمیکنند، برای قانع کردن آنها برای حضور در انتخابات چه سخنی دارید؟
مخاطبان من همه مردم هستند. من فکر میکنم همه طیفها از جمله جوانان انقلابی و مومن به ارزشهای انقلاب، دغدغه توسعه کشور و آذربایجان را دارند و من میان آنها هم پایگاه رای دارم. اما همانطور که شما گفتید، متاسفانه به دلایل متعدد، آمار مشارکت بسیار پایین است و دقیقا بههمین دلیل، بخشی از مخاطبان جدی برنامههای ما در خارج از دایره رایدهندگان قطعی قرار گرفتهاند. من امیدوارم آنها پیام مرا بشنوند. من آمدهام مسیر توسعه را با اتکا به قدرت بیقدرتان پیش ببرم. تبریز میتواند رهبر توسعه و الگوی نجات کشور باشد. ما برای گشودن گرههای عمیق برنامه داریم. نمیگویم انقلاب میکنیم، میگویم، قطار را به ریل برمیگردانیم. هیچ گرهی به یکباره باز نمیشود. باید در ابتدا تلاش کنیم، مسیر فعلی را متوقف یا کند کنیم و در مرحله بعد، به صورت تدریجی مشکلات را کمتر کنیم.
برخی اعتقاد دارند فردی که در شرایط فعلی تایبد صلاحیت میشود، نمیتواند نماینده واقعی مطالبات ما باشد. آیا شما میتوانید آن مطالبات را نمایندگی کنید؟
من دقیقا از دل مطالبات مردم برآمدهام. تایید صلاحیت به معنی جدا بودن و جدا شدن از مردم نیست. در سالهای گذشته و امروز، چهرههای محبوب بسیاری توسط شورای محترم نگهبان تایید شدهاند و خدمات بسیاری به مردم و کشور کردهاند. با وجود همه انتقادها، میتوان به ائتلافی از عقلا و توانمندها، اصلاحجویان و توسعهگرایان رسید و به حل مشکلات پرداخت.
یک سوال اساسی این است که آیا با حضور یک نفر در مجلس و در میان طیفها و گروههای قدرت، به تنهایی میتوان کاری پیش برد؟
من تنها نخواهم بود. هماکنون دهها چهره توسعهگرا در کارزار انتخاباتی حضور دارند. در صورت پیروزی، جبههای قوی در مقابل افراطگرایان تشکیل خواهیم داد و مسیر توسعه را از دل همین شرایط سخت، باز خواهیم کرد. مجلس با وجود اینکه در سالهای اخیر ضعیف شده، همچنان یک نهاد قدرتمند در ساختار کشور است. مجلس اصلی ترین کانال توسعه کشور است. میتوان با جذب شرکای سیاسی و اجتماعی، کشور را از پرتگاه خطر نجات داد و به ریل توسعه برگرداند. باید برای بسط عقلانیت در نظام اجرایی و تقنینی بکوشیم.
شما برای مقابله با طیفهایی که با توسعه همدل نیستند، چه برنامهای دارید؟ مثلا در مجتمع مس سونگون و مساله دریاچه ارومیه نمیگذارند مطالبات مردم به ثمر بنشیند. آیا توان یک نماینده برای با این سازوکار ناکارآمد کفایت میکند؟
من با تمام توان در برابر مافیای ضد توسعه میایستم و با مردم سخن میگویم. یکی از اهداف اصلی من، هزینهکرد بخش اعظم درآمدهای استان در خود استان و خارج کردن دست دیگران از صنعت مس استان است. دست دیگران را از معادن و سرمایههای آذربایجانیها قطع میکنیم. مردم آذربایجان مثل بقیه استانها حق دارند از منابع ذاتی خود بهرمند بشوند. نمیگذاریم آذربایجان نیز مثل مسجدسلیمان شهر سوخته شود. معادن اذربایجان و منابع طبیعی این منطقه غنی باید صرف اشتغال و توسعه شهرهای محروم اذربایجان بشود. اگر تاکنون این منابع را غارت کردهاند، باید در ضعف و وادادگی نخبگان سیاسی اذربایجان جستجو کنیم. هرگز در برابر تاراج منابع آذربایجان کوتاه نخواهیم آمد.
برنامه عینی و اجرایی شما که در صورت انتخاب مردم، نماینده آذربایجان خواهید شد، برای مقابله با تضییع حقوق شهروندان چه خواهد بود؟ آیا لابی و ائتلاف شما موثر خواهد بود؟ اگر نه، آیا افشاگری رسانهای میکنید و با مردم حرف میزنید؟ همچنین از چه اهرمهای قانونی استفاده برای رفع موانع خواهید کرد؟
وظیفه نماینده دفاع از حقوق مردم است. همانطور که گفتم برای حقوق مردم با عقلای مجلس، ائتلاف می کنیم و در همه موارد با مردم صریح گفتگو میکنیم چون مردم را بخش مهم ائتلاف خود میدانیم. ائتلاف عقلای مجلس، یک طیف گسترده از مردم را در خارج از مجلس شریک قدرتمند خود میداند و حتما به پشتیبانی آنها اتکا میکند. همچنین قوانین حمایتی قدرتمندی برای پیشبرد اهداف توسعه داریم. ظرفیتهای بسیار بزرگی در قانون اساسی مغفول مانده است. ما از همه ابزارهای قانونی برای کمک به توسع کشور استفاده خواهیم کرد.
برای مثال اگر شما خبر برخورد غیرقانونی گشت ارشاد با یک دختر جوان را بشنوید، چه عکسالعملی نشان خواهند داد؟ آیا آمادگی مطالبه حقوق گوناگون ملت از جمله حق آزادی پوشش و حق زبان مادری، حق استفاده ازاد از اینترنت و.. را از حاکمیت دارند؟
ما نمیگذاریم آزادیهای مصرح در قانون اساسی تضییع شود. ما نماینده مردم هستیم. ما اجازه نمیدهیم، با طرحهای غیرقانونی مشهور به صیانت، مردم در دسترسی به اینترنت جهانی دچار مضیقه بشوند. اجازه تعرض به حقوق زنان و دختران جامعه مان را نمیدهیم. ما برای اجرایی شدن آموزش زبان مادری دولت را تحت فشار قانونی قرار میدهیم. ما فکر میکنیم مجلس در رأس امور است و دولت باید مجری تصمیمات مجلس بشود. برای اینکه مجلس را قدرتمند کنیم نیاز به حضور مردم در صحنه انتخابات و پس از انتخابات داریم. مجلس فقط قانون وضع نمیکند، به عملکرد مسئولان نظارت هم میکند. اگر اقلیت قدرتمند اعتدالگرا، نتواند قانون خوب وضع کند، قطعا جلوی وضع قانون بد را با اتکا به مردم میگیرد و از همه مهمتر میتواند با ابزارهای نظارتی جلوی اقدامات اشتباه دولت را بگیرد.
شما با محوریت توسعه وارد انتخابات شدهاید، کنش شما برای مسائل مهم مرتبط بینالمللی چه خواهد بود؟ برای مثال برنامه شما در مقابل کسانی که در صحن مجلس با قواعد روشن جهانی همچون FATF مخالفت میکنند، چیست؟
باید عقلانیت در سیستم تقنینی کشور حاکم بشود. مشکل اقتصادی کشور ما، ریشههای سیاسی دارد. مردم آسیبهای شدیدی را تحمل میکنند. معیشت مردم نباید از رفتارها و تصمیمهای غلط در عرصه دیپلماسی آسیب ببیند. نظام بین الملل، بر یک نظم منطقی استوار است. عدم پذیرش این نظم منطقی، باعث بحرانهای اقتصادی و عقبماندگی کشور میشود. در مجلس، تمامقد برای حمایت از طرحهای عاقلانه از جمله پیوستن به FATF تلاش خواهم کرد.
در صورت انتخاب شدن، فکر میکنید چهار سال بعد، وجدان خود شما به وکالت از مردم، از عملکرد خودتون راضی باشد یا ناراضی؟ اساسا با توجه به ابزارهای موجود و مشکلات پیچیده پیش رو آیا امکان رضایت وجدان وجود دارد؟
من تمام تلاشم را میکنم تا در پیشگاه خداوند و در برابر مردم و وجدان خودم راضی باشم. این سوال را چهار سال دیگر از من و خودتان با بررسی عملکرد من بپرسید. من از اصول خودم کوتاه نمیآیم و همه وعدههایم را پیگیری میکنم. اگر نتوانم موانع را صریح به مردم خواهم گفت.
خطر خشکی دریاچه ارومیه یکی از بزرگترین و حیاتیترین چالشهای آذربایجان است. تاکنون تلاشهای نمایندگان برای نجات دریا کافی نبوده. شما چه خواهید کرد؟
برای حفظ حیات در آذربایجان هیچ راهی جز نجات دریاچه ارومیه نداریم. در صورت انتخاب، به عنوان نماینده مردم، اگر لازم باشد، در برابر وزارت نیرو و یا نهاد ریاست جمهوری تحصن میکنم تا اقدام کاملا موثر برای نجات دریا صورت بگیرد. از همه ظرفیتها برای نجات دریا استفاده خواهم کرد. این مهمترین دلیل کاندیداتوری من برای نمایندگی مردم اذربایجان است. در سالهای گذشته با بسیاری از نخبگان محیط زیست و فعالان نجات دریاچه همراه بودهام. برنامهنجات دریاچه روی میز است. اراده سیاسی میطلبد. من برای ایجاد و اعمال اراده سیاسی نجات دریاچه به مجلس میروم.
یکی از مهمترین چالشهای آذربایجان در سالهای اخیر موضوع مس سونگون هست. در این باره به صورت ویژه چه خواهید کرد؟
مس سونگون یکی از سرمایههای مردم آذربایجان است. همان طور که نفت خوزستان سرمایه مردم خوزستان است. نمی گوییم دیگر مناطق از مواهب خدادادی این مناطق بهرهمند نشوند اما قانونا و عرفا، مردمی که روی طلا و نفت راه میروند باید اولا عهدهدار مدیریت این معادن باشند و ثانیا در رفاه نسبی خوبی قرار بگیرند. در هیچ جای دنیا، مردمی که روی معادن پولساز زندگی میکنند، با فقر و بیکاری و توسعهنیافتگی دست و پنجه نرم نمیکنند. حتما بخشی از درآمدهای معادن باید به خزانه برود اما خود این مناطق نیز باید براساس اصول حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی از این درآمدها بهرمند بشوند. مدیریت اصلی معادن آذربایجان باید دست آذربایجانیها باشد و بخشی از درآمدهای آن، حتما در برای توسعه اذربایجان هزینه شود. تا کنون روند در پیش گرفته شده توسط شرکت ملی مس با نگاه ملی و عادلانه نبوده و سهم کمتری از درآمدهای ناشی از مس سونگون عاید منطقه شده است در حالی که سهم بسیار بالاتری از درآمد این شرکت از سونگون بوده است. منطقه حتی از طرحهای توسعه صنایع پایین دستی مس نیز بینصیب مانده است. به ثمر رسیدن خواسته مردم در تاسیس شرکت مس آذربایجان این نوید را میدهد که توازن و عدالت برقرار شود. ما روند ناعادلانه فعلی را متوقف خواهیم کرد.
تدریس زبان مادری یکی از مهمترین مطالبات فرهنگی مردم آذربایجان در دهههای گذشته است. آیا راه حلی برای این موضوع دارید؟
روز جهانی زبان مادری، یادآور محرومیتِ زبانی مردم آذربایجان است. آموزش زبان مادری یک حق اساسی است، محروم کردن انسانها از این حق، یک جفای غیرانسانی است. متاسفانه علیرغم مطالبات گسترده و تلاشهای سالیان مردم، موضوع زبان مادری همچنان روی زمین مانده است. دشمنان قسمخورده زبان و فرهنگ مردم آذربایجان باید بدانند آموزش زبان ترکی در مدارس ترکنشین ایران، باید یک بار برای همیشه حل شود. این ضرورت، جز با حضور نمایندگانی از دل مطالبات و مشکلات مردم ممکن نمیشود. باید به دولت فشار بیاریم و مجبور کنیم تدریس زبان مادری را در مدارس اجرایی کند.
بیکاری جوانان از بزرگترین معضلات کشور است که در آذبایجان به صورت مضاعف جریان دارد. رویکرد شما چیست؟
متاسفانه آمارهای درستی از وضعیت بیکاری منتشر نمیشود. میزان درآمد ناکافی از انجام کارهای کارگری یا باعث مهاجرت شده یا جوانان و بیکاران را به سمت شغلهای کاذب و شغلهایی که انباشت تجربه و مهارت را در پی ندارد سوق میدهد. اگرچه بخشی از این پدیده در سطح کشور است ولی بخش دیگری از آن محصول بالابودن هزینه زندگی در منطقه، عدم جذب سرمایه و بخصوص ضعف در جذب پروژههای ملی برای تکمیل زیرساختها و رکود کسب و کار است حال این که نزدیکی به مرزهای شمال غربی میتواند مزیتی نسبی برای توسعه صنایع بویژه صنایع سبز و جذب سرمایه گذاران خارجی شود. برخلاف القائات غلط، اذربایجان شرقی جزو مهاجرفرستترین استانهای ایران به خاطر نبود کار است. یک سوم تبریز در فقر و حاشیهنشینی به سر میبرد. باید برای سامان این وضعیت از ظرفیتهای مختلف توسعه استفاده کنیم. تبریز میتواند هاب فناوری اطلاعات بشود و همزمان به یکی از بزرگترین مناطق توریستی جهان تبدیل شود. با استفاده از موقعیت ممتاز سوقالجیشی میتوان درآمدهای پایدار برای منطقه خلق کرد. نبود نگاه توسعهای باعث شده جوانان ما دچار مشکلات معیشتی جدی شوند.
مهمتر از اینها من معتقدم باید روابط کار را اصلاح و معیشت کارگران را به نحو مطلوب تامین کرد. امروز متاسفانه وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم و بهخصوص کارگران و کارمندان بسیار نامطلوب است. خرج با دخل نمیخواند. مجلس موظف است با وضع قوانین مناسب، ضمن بهبود فضای کسب و کار، زمینه را برای افزایش حقوق کارگران به وضع قابل قبول ایجاد کند و همزمان برای حفظ اصل کار و گشایشهای قانونی و تسهیل مسیر کارفرمایان سیاستگذاری کند. توجه همدلانه به سهگانه دولت، کارفرما و کارگر برای حفظ روابط کار و پایداری معیشت کارگران مهم و یک رویکرد دوسر برد است. هم موجب رونق بخش تولید و صادرات میشود و هم ضمن تامین معاش کارگران، حس رضایت و ارزشمندی را به این قشر ارزشمند بازمیگرداند.
سخن آخر؟
تبریز شهر رویایی همه آذربایجانیها است. اما در واقعیت، با رویاها فاصله زیادی دارد. وضعیت فعلی لایق تبریز نیست. مشکلات زیرساختی وسیع از آلودگی، ترافیک، حاشیهنشینی، فرسودگی، بیکاری و… این کلانشهر بزرگ را بلعیدهاند. اگر فکر جدی نشود، اگر سرمایههای سنگین جذب تبریز نشود، با بحرانهای لاینحل مواجه خواهیم شد. ما درباره جزییات مشکلات و راهحلها کار کارشناسی دقیق کردهایم. میدانیم برای کدام مشکل، چه راهحلی را پیش بگیریم. در گام اول نیاز به حضور و کمک مردم داریم.
انتهای پیام/