گروه اجتماعی آذرانجمن/هادی میدانی: المانها، دیوار نویسیها، پارکها و… بخشی از هویت و نماد شهری با استفاده از عناصر ویژه در طراحی شهری محسوب میشود که به طور طبیعی مورد پسند عامه مردم قرار میگیرد. در سال های گذشته نصب المان های شهری در تبریز با حواشی مختلفی روبه رو شده و در نتیجه این حواشی اکنون به مرحله ای رسیده ایم که دیگر کمتر مدیری در شهر جرات نصب یک مجسمه یا المان را پیدا می کند.
از جمله المان های حاشیه ساز در سال های گذشته می توان به المان «تکم چیلر» در سنگ فرش خیابان ولیعصر اشاره کرد که در سال ۱۳۹۹ چندیدن بار توسط برخی گروه ها تخریب شد و کار تا جایی پیش رفت که مدیریت شهری در آن دوره تصمیم به انتقال آن به ساختمان سازمان سیما منظر گرفت تا بلکه با این کار این مجسمه از دست تخریب گران در امان باشد. المان دیگر مجسمه ملا محمد فضولی از شاعران ترکی سرای بزرگ آذربایجان می باشد که این مجسمه نیز از چنگال تخریب گران در امان نبوده و چندین بار شعار نویسی و تخریب شده است.
در ادامه این تخریب ها دامن کوتاه المان «دختر بچه» نیز توسط برخی نامناسب تشخیص داده شده و با رنگ پاشی اصلاح شده است. قصه پر غصه المان ها در تبریز با این مثال ها تمام نمی شود و ده ها نمونه از جمله المان پیانو در فلکه دانشگاه تبریز، مجسمه مردانی آذر در شهرک مرزداران، المان «مرزبان» و… را می توان به این لیست اضافه کرد.
برای بررسی ابعاد این قضیه به سراغ یکی از اساتید دانشگاه رفته ایم تا این مسئله را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم:
شکاف نسلی در ارزشها میان نسل جوان و والدین!
در همین راستا “مرتضی صدیق” معمار و استاد دانشگاه هنر تبریز در پاسخ به این که چرا در سالهای اخیر شاهد تخریب المان های شهری هستیم عنوان کرد: در دوره ای از تاریخ کشورمان هستیم که نسل گذشته با نسل جدید به خاطر ارتباطات فضای مجازی نوع نگرش آن به دنیا متفاوت شده است و تا یک نسل دیگر رد نشود و یکدستی صورت نگیرد شاهد تنقاضات در جامعه خواهیم بود، بطوری که در تاریخ نیز این گونه مسائل را در دوره ماشین شاهد بودهایم.
وی توضیح داد: این تناقضات بین دو نسل قدیم و جدید که خصوصا برای نسل جدید دارای معانی و قرائت خاصی است با معانی نسل قدیم تفاوت بسیاری دارد و این تعارضات را در سال های اخیر بسیار شاهد هستیم.
صدیق گفت: این تفکرات بین دو نسل قدیم که از طریق شیوه های سنتی آموزش دیده است و نسل جدیدی که تحت آموزش آزاد فضای مجازی و ارتباطات محیط زیست، باعث میشود که ادراک هر دو با همدیگر سنخیت پیدا نکند و اکنون شاهد آن هستیم که وقتی المانی بر مبنای نسل قدیم طراحی می شود نسل جدید آن را تخریب می کند و این تضاد را در بین نسل جدید نیز داریم.
وی با اشاره به پیشینه ساخت مجسمه در ایران تشریح کرد: مجسمه در طول تاریخ ایران جایگاهی نداشته و زمانی که اسلام به ایران آمده مجسمه سازی تقبیح شده است، خیلی از سنگ نگاری ها با تصور این که این ها بت هستند و باید از بین بروند و چنین از بین رفته است.
وی خاطر نشان کرد: همچنین در فرهنگ ما جایگاهی برای تندیس و مجسمه های رئال نیز وجود نداشت، اما در صد سال اخیر مجددا بواسطه دانش پژوهانی که به کشور های غرب سفر کرده بودند و اکنون بواسطه فضای مجازی شاهد این هستیم که مجددا همان تندیس ها و سنگ نگاره ها و المان ها جایگاه خود را دارند.
از نردههای ۴ متری پارک گلستان تا فرهنگسازی استفاده از پارکها
وی مثال زد: زمانی در همین پارک گلستان تبریز تا ارتفاع ۴ متری نرده وجود داشت! چه اتفاقی افتاد که این پارک ها آزاد شدند؟ زمانی که به یک باره تصمیم گرفته شد تا حصار ها برداشته شود و آزاد سازی اتفاق افتد، طبیعی بود که در چند سال اول هر نوع گلکاری که کاشته می شد برچیده شود. فضای سبز، آبسرد کن ها، نیکمت ها و دیگر مبلمان ها حذف می شدند و علی رغم این که شهرداری ها هزینه های گزافی از این بابت متحمل می شدند، اما آرام آرام و بالاخره فرهنگ استفاده صحیح از پارک و فضای سبز بین مردم جا افتاد و نهایتا جامعه و ارگانها از جمله شهرداری قبول کردند که چند سال اول تاوان این فرهنگ سازی را باید بدهد و آن چه امروز شاهد آن هستیم بخاطر فرهنگ سازی و جا افتادن استفاده صحیح از فضای سبز بین مردم بوده است و تمام پارک ها در کل کشور چنین شرایطی را تجربه کرده اند.
بحران بیهویتی در نمای شهری تبریز
وی در پاسخ به این سوال که « جای خالی چه المان هایی از نظر شما در تبریز احساس میشود که باید ایجاد شود؟» بیان کرد: احساس می کنم خیلی از خیابان ها و چهار راه های شهر تبریز بدون هویت شهری هستند، میدان ساعت یا ارگ علیشاه هویت کلیدی خاصی دارد که میتوان با چند المان آن ها را جمع بندی کرد! میادین و چهار راه ها بدون هیچ نشانه مهم و اصلی بوده و این نقص در سطح شهر دیده می شود و باید هر جایی مبنا و شاخصه ای داشته باشد تا نشانه گذاری شهری تکمیل شده و شهر را دارای عنصر هویتی کند.
وی ادامه داد: نیاز است برای حل این مسئله مهم شهرسازان دست در دست متولیان قانونی گذاشته و متولیان قانونی در کنار هنرمندان و صاحبان دانش برای زیباسازی شهر تلاش کنند.
جای خالی دانشآموختگان هنر در طراحی شهری
دکترای معماری در خصوص نقش دیوار نویسی های سطح شهر تبریز اضافه کرد: در خصوص دیوار نویسی هایی که زیر پل ها وجود دارد برای من نیز سوال است که چرا متولیان امر از دانشجویان هنر برای این موارد استفاده نمی کنند؟ چرا از این دانشجویان برای طراحی
المان های دارای هویت استفاده نمی کنند؟ وقتی از سمت باغشمال و با گذر از کوچه پس کوچه های قدیمی با حفظ همان بافت قدیمی به سمت چهارراه شهید بهشتی می آییم به یکباره به یک صحرای خشکی میرسیم بنام سنگ فرش چهارراه منصور که در وسط آن ساختمانی بنام ساختمان ابریشم با نمای کامپوزیت وجود دارد که این نما نه مال تبریز بوده و نه به درد این میدان تاریخی میخورد، مواجه می شویم!
«سنگ فرش منصور» فاقد طراحی کاربردی!
صدیقی گفت: هیچ دستورالعمل خاصی در میدان و سنگ فرش چهارراه منصور دیده نمی شود! هر کسی با هر فونتی که دلش خواسته تابلویی سر مغازه خود زده است! ابعاد مختلف و رنگ های متفاوت نیز به چشم می خورد! که از لحاظ زیبایی بصری اصلا جالب نیست. انتظار داشتم این میدان با برگرفته شدن از هویت خود همچون میدان نقش جهان دارای پنج نقش باشد، در حالی که در این میدان هیچ سرسبزی نمی بینیم! و اگر کسی بخواهد به داخل این میدان و سنگ فرش آن برای بازدید برود باید با گذر از لابلای ماشین ها و خیابان خود را به این مکان برساند و نبود علائم هندسی و ترافیکی نیز در این میدان به چشم می خورد.
وی تشریح کرد: این میدان هیچ رونقی برای جذب گردشگر ندارد، کسی که در این منطقه این میدان را طراحی کرده است چرا به فکر این نبوده که وقتی مسافری به تبریز می آید بتواند در این جا از آجیل و فرش و صنایع دستی تبریز دیدن کند؟
استاد دانشگاه هنر تبریز ادامه داد: در محل نماد فرشی که در وسط چهارراه منصور وجود دارد هیچ جایی اثری از آن نقش و نگار نیست تا به آن نگاه کرد، با این حال همان نماد فرش نیز تخریب شده و اکنون باز در حال بازآفرینی توسط شهرداری است. همین نماد هیچ جایی برای نشان نداشته و فقط برای راه رفتن است! راه رفتنی که نه در آن نمایشگاه، فروشگاه، بازی و فضای استراحت و هیچ چیزی ندارد چرا باید برای دیدن همان نماد از آن سوی میدان به این سو آمده و از لابلای ماشین ها برای راه رفتن و دیدن آن نماد برویم؟!
وضعیت نابسامان پارکهای محلهای در تبریز
صدیقی در انتقاد از وضعیت پارک های محلهای در تبریز عنوان کرد: تعریف پارک متفاوت است، پارک هایی که در تبریز وجود دارد را بعنوان پارک برای حضور شهروندان مناسب نمی بینم! بلکه این ها پارک هایی هستند صرفا بخاطر رد شدن تهیه شده است و برای ایستادن در آن جا و لذت بردن کافی نمی باشد، احساس می کنم پارک هایی که به تازگی در محلات ایجاد شده همان خیابان های است که کنار های آن عریض شده و چند درخت در کنار آن کاشته شده است! و باید این را مطالبه کرد که چرا امکانات محله ای در آن حد نباید باشد که یک شهروند برای رفتن به یک پارک کودک و نوجوان باید از یک نقطه ای به دیگر نقطه شهر برود و در نتیجه نسل جدید با این زیرساخت های هویتی که برایشان ساختهایم هیچ حس تعلقی نسبت به شهر خود نمی تواند کسب کند.
انتهای پیام/