به گزارش آذرانجمن، انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بار دیگر فرصتطلبان پوپولیست انتخاباتی را بر آن داشته که بار دیگر وضعیت غمانگیز خشکی دریاچه ارومیه را دستمایه تبلیغات و عوامفریبیهای خود قرار دهند. فارغ از اینکه دلایل این وضعیت زیست محیطی چیست و چه کسانی مسبب این بحران هستند؛ باید گفت که نه تنها دولتهای مختلف بلکه در ادوار انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز کاندیداها با وعدههایی دروغین به دنبال پر کردن سبد رأی خود بوده اند.
کشتیهای به نمک نشسته دریاچه ارومیه؛ تداعیگر سیاستهای غلط به گل نشسته برخی تصمیمگیران و مجریان احیای این دریاچه در گذشته است. متأسفانه سالهاست که دولتهای مختلف با وعدههای رنگین سخن از احیای دریاچه ارومیه به میان آوردهاند و میلیاردها تومان خرج برنامه های مطالعاتی کرده اند، اما دریغ از اثربخشی برنامههایی که مصوب شده است.! سؤالاتی که بیش از پیش اذهان عمومی را امروز درگیر خود کرده؛ این است که چرا ریز صورت هزینهکردهایی که طی سالیان متمادی برای احیای دریاچه خرج شده است، ارایه نمیشود؟ مردم انتظار داشته و دارند؛ مجلس به چگونگی هزینهکرد هزاران میلیارد ریال پول بیتالمال توسط دولت و نتایج این هزینهکرد ورود کند. چرا نمایندگانی که سالها با شعار دریاچه ارومیه رأی و توجه مردم را جلب کرده بودند؛ در روزهای بحرانی دریاچه از دید عموم پنهان شدند؟!
طی روزهای گذشته که تزار آب دریاچه ارومیه کمی بالا آمده است، همه مردم به این حقیقت روشن پی برده اند که وضعیت فعلی بر اثر بارش رحمت الهی رخ داده و نه وعده این یا آن!
معتقدم نگاه همگان به احیای دریاچه ارومیه بایستی مبتنی بر یک مسأله زیستمحیطی، غیرامنیتی و غیرسیاسی باشد تا بتوان با رویکرد علمی و بهرهمندی از تجربههای مشابه در دیگر کشورهای جهان به مقابله با «سونامی نمک» رفت، که اگر اینگونه نباشد زندگی میلیونها ایرانی و ساکنان استان های آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی مختل خواهد شد.
باید دانست که حیات دریاچه ارومیه؛ حیات ایران است، لواسان نیست که بشود به نام کسی سند زد، سرمایه یک ملت است نه هیچ دولتی یا کاندیدای مجلس. انتظار میرود دولت همانگونه که به پرآب ماندن دریاچه مصنوعی چیتگر در تهران اهمیت میدهد؛ نسبت به احیای دریاچه ارومیه به عنوان رگ حیاتی ایران بزرگ نیز اهتمام داشته باشد.
انتهای پیام/