تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۲/۲۰ - ساعت ۱۵:۲۴ کدخبر: 64122 comment-2 Created with Sketch Beta. نظرات (0)

تخت گاز به سمت سندروم بی‌تفاوتی!

بی تفاوتی در جامعه نوعی افسردگی اجتماعی است. همان گونه که در مقابل، هرگونه نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی نشانه پویایی اجتماعی است.

به گزارش آذرانجمن؛ بعضاً در حیات روزمره با وقایعی مواجه می شویم که مردم بدون مشارکت در حل آن از کنارش به سادگی رد می‌شوند و اگر توجهی هم به آن وقایع داشته باشند صرفا محدود به گرفتن فیلم با موبایل از آن اتفاق است. این پدیده اجتماعی موضوعی است که آذرانجمن در گفتگو با صفر حیاتی، دکترای جامعه شناسی توسعه اقتصادی مورد بررسی قرار داده است.

صفر حیاتی، عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز، در گفتگو با خبرنگار آذرانجمن در خصوص بی تفاوتی اجتماعی مردم نسبت به وقایع جامعه بیان کرد: واقعیت این است که افراد ذاتاً نسبت به هم بی اعتنا نیستند بلکه ساختار اجتماعی باعث می‌شود که افراد بی‌تفاوت شوند. بی تفاوتی اجتماعی را می توان، وضعیتی معرفی کرد که طی آن، افراد به واسطۀ عدم اتصال ذهنی و عینی با جامعه، با بی علاقگی و بی اعتنایی به واقعیت های پیرامون از انجام هر نوع مشارکت اجتماعی-سیاسی و درگیری فعال و مدنی در مسائل اجتماعی پرهیز می کنند.

وی تاکید کرد: با بی‌تفاوتی قضیه‌ای را تماشا کردن، فیلم‌ گرفتن از یک حادثه، نبود احساس مسئولیت، تماشای قضیه‌ای که در آن به کمک افراد نیاز است، نبود حس نوع‌دوستی و نبود واکنش به ناهنجاری‌های موجود در جامعه… نمونه‌هایی از بی‌تفاوتی اجتماعی هستند. این مسئله افراد را وادار می کند خیلی چیزها را دور بزند و بی تفاوت از کنار هم و وقایع بگذرند.

وی ادامه داد: امروزه در ایران و بسیاری از جوامع جهان سوم، عموماً در شرایط آنومیک، به سر می‌برند. این نوع وضعیت آنومیک مزمن، موقعیت پیچیده ای است که با بی هنجاری، ضعف هنجاری و تعارض همراه است. فی الواقع اساس هر نظم اجتماعی را نوع دوستی و تفاوت مندی تشکیل می دهد که ریشه در وابستگی و ارتباط اجتماعی دارد.

این پژوهشگر خاطر نشان کرد: بی اعتنایی در جامعه نوعی افسردگی اجتماعی است. همان گونه که در مقابل، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.

حیاتی بیان کرد: به گونه ای که اغلب افراد جامعه علاقه مند هستند در خصوص هر موضوعی نظر بدهند بدون اینکه اطلاع کافی داشته باشند ولی شایان ذکر است؛ زمانی که کار به عمل می رسد، نمی توانند تصمیم واحدی ارائه بدهند.

وی ادامه داد: در حقیقت، مردم کانون قدرت هستند. اگر مردم از تحولات جامعه دور بمانند به علت اطلاع ناکافی و بیگانگی نسبت به جامعه نمی‌توانند در مرکزیت تحول قرار بگیرند. قدرت تاثیرگذاری را به خاطر عدم شناخت از دست می‌دهند.بیگانگی مردم خطرات جدی به همراه خواهد داشت و جامعه را به سوی بحران اجتماعی جدید می کشاند.

حیاتی گفت: مردم ایران از یک خصلت عامی برخوردارند آن هم سیاست زدگی محض است، در واقع معادل آن زده شدن از سیاست یا به عبارتی دیگر«سیاست گریزی» است. بنابراین شاید بتوان گفت؛ افراد رابطه ای قهری با سیاست دارد که اغلب فعالانه و یا گاه منفعلانه است. ضرورتی هم به جست‌وجو زیادی نیست با نگاهی کوتاه به مشکلات اجتماعی ایران که این سال‌ها درگیر سیاست شده است می‌توان به عمق فاجعه سیاست زدگی پی برد.

وی در خصوص سلب اعتماد مردم گفت: اعتماد جامعه به علت‌های مختلف مخدوش شده است. برای ترمیم این اعتماد کارهای مختلفی می‌توان انجام داد. البته این ترمیم بسیار امر دشواری است اما ناممکن نیست. انتخاب مدیران کارآمد، فراهم ساختن بسترهای اجتماعی و فرهنگی در میان تودۀ مردم با طرح و تدوین برنامه های مرتبط در جهت بسط و گسترش فرهنگ تعامل مثبت اجتماعی، کاهش احساس محرومیت نسبی با برقراری نظام متعادلی از نابرابری اجتماعی.

وی افزود: بنابراین، ریشه مشکل بی‌تفاوتی، نخست در آموزش و سپس در قانون ناکارآمد است. اما نهایتاً باید گفت که زمینه اجتماعی و مواردی از قبیل اعتماد، همبستگی، روابط عاطفی و… نیازمند بازنگری و اصلاح هستند.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *