کنکور؛قیف سروته
فرصت یا سد عبور!
یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین آزمونهای آموزشی کشور، "کنکور" به شمار میآید.
به گزارش گروه اجتماعی آذرانجمن/رعنا شکری: هدف از آزمون کنکور، سنجش علمی داوطلبان و ایجاد فرصتهای برابر برای ورود به دانشگاهها بوده و قرار بود به واسطه آن، داوطلبان برای ارتقای سطح دانش خود در جایگاه بالاتر آماده شوند.
از طرفی، با توجه به افت کیفیت تحصیل در مدارس، کنکور فرصتی برای نگاه جدی و اقدامات اساسی برای یادگیری و مرور مطالب آموزشی محسوب میشود.
اما با تمام این اوصاف و علیرغم تغییر در ساختار کنکور در سالهای اخیر (از جمله دو نوبتی شدن آن، حذف دروس عمومی و تأثیر مستقیم سوابق تحصیلی)، هر ساله داوطلبان و خانوادهها با چالشهایی مواجه هستند:
تمرکز کنکور بهصورت عمده بر تستزنی و محفوظات است و مهارت، خلاقیت، پژوهش و فهم عمیق مطالب مورد غفلت واقع شدهاند. جامعه امروز نیازمند تفکر خلاق و روحیه پژوهشگری است و این مسئله نیازمند تربیت و توسعه نظام سنجش چندبعدی و تأثیر بیشتر سوابق پژوهشی در روند کنکور است.
از دیگر نتایج حفظمحور بودن و سطحینگری در آموزش مدارس، عدم توفیق داوطلبان در مواجهه با سؤالات کنکور است. بسیاری از داوطلبان از ناهماهنگی بین آموزههای مدارس و استانداردهای کنکور گلایه دارند.
از اینرو به کلاسهای خصوصی، مؤسسات کنکوری و منابع کمکدرسی روی میآورند. در این میان، داوطلبان مناطق محروم و کسانی که توانایی تقبل این هزینهها را ندارند، شانس کمتری در این رقابت خواهند داشت و این مسئله با شعار «فرصتهای برابر» در تضاد است. انتظار میرود بر کیفیت مدارس دولتی و تغییر روشهای معمول تدریس در مدارس، نظارت بیشتری صورت پذیرد.
و اما کمی خودمانیتر:
بدون شک ادامه تحصیل یک منزلت اجتماعی است؛ اما تحصیل بدون آگاهی و سواد، فضیلت نیست بلکه گاهی باعث تأسف و شرمندگی میشود. دانشگاه، محل تبادل افکار، آموزش نقادی، پژوهش، مهارت و ابتکار است. هر جامعهای به فرهیختگان دانشگاهی خود میبالد.
اما علاوه بر عشق به دانشاندوزی که بسیار مقدس است، انگیزههای دیگری هم پشت صف کنکور دیده میشود:
برخی از پسران از کنکور به عنوان دوربرگردان خدمت سربازی استفاده میکنند. شاید تصورشان این است که بعد از دو سال خدمت، انگیزه و فرصت کافی برای ادامه تحصیل نخواهند داشت.
عدهای از داوطلبان به دلیل بلاتکلیفی، یا طبق عادت و یا اصرار خانواده، ادامه تحصیل را انتخاب میکنند؛ بههرحال، کاچی به از هیچی! در این مورد، آگاهسازی خانوادهها و تغییر نگرش به مفهوم موفقیت، و آموزش نوجوانان و جوانان در توسعه فردی و برنامهریزی رای زندگی بهتر، ضرورت دارد.
عدهای نیز به خاطر فخرفروشی و چشم و همچشمی پا به این رقابت میگذارند و پس از ارضای حس شهرتطلبی، دلزده میشوند. چه بسا به جای این وقتکشی میتوانستند مهارتهای مفید دیگری را کسب کنند.
برخی به امید داشتن شغل مورد علاقه، وارد این میدان میشوند، اما بیتعارف فکر کنید: چند درصد از شاغلان این کشور، در شغل مرتبط با رشته تحصیلی خود مشغولاند؟ حالا صف آزمونها و مصاحبههای استخدامی را هم به این لیست اضافه کنید!
ظاهراً در تبوتاب کنکور، بیشترین ذینفعان، تاجران بازار کنکور هستند!
غول کنکور برای جوانان و نوجوانان این سرزمین در بسیاری مواقع یأس، افسردگی، اضطراب و آسیبهای جسمی به ارمغان آورده است؛ چه بسیار استعدادهایی که بهخاطر محرومیت و نداشتن سهمیه، مجال شکوفایی پیدا نمیکنند. چه بسیار نخبههایی که مدرکشان لای آلبوم خاطراتشان جا خوش کرده است.
البته برای عدهای، دانشگاه تنها مسیر رسیدن به اهداف است و بهدرستی حق آن را ادا میکنند. بسیاری از پتانسیلهای بالقوه نبوغ در دانشگاهها کشف میشود.
خلاصه اینکه قبل از ورود به این عرصه رقابت، با خودتان سبک و سنگین کنید:
آیا علاقه و همت کافی جهت ورود به دانشگاه دارید؟
آیا توان صرف وقت و هزینه را دارید؟
آیا هدفتان به پشت کنکور ماندن و ریسک کردن میارزد؟
اگر به خودتان و اهدافتان تعهد دارید، شروع کنید و پیش بروید.
انتهای پیام/

رعنا شکری


نظرات