گروه اجتماعی آذرانجمن: «دور تا دور تبریز را باغهای سبز و خرم و میدانهای وسیع احاطه کرده است.» «تبریز در دامنه غربی کوه سهند میان باغهای بهشتآسا قرار گرفته است.» این دو جمله را دو سیاح در روزگاری نهچندان دور در وصف تبریز نوشتهاند. این تصویر رویایی از تبریز را مقایسه کنید با حال و روز کنونی تبریز، شهری که در محاصره بتونهای زشت و ناهمساز قرار دارد.
تبریز زمانی باغ شهر بود، اما حالا هیچ رد و نشانی از آنها باقی نمانده و اغلب ویران شدهاند. حتی اکنون هم برخی از اسامی شهری ما پسوند باغ را یدک میکشند، مثل تپلی باغی، کوچه باغ، باغ شمال، طوبیباغی و… در حالیکه این محلات و اماکن شهری هیچ نشانی از باغ ندارند.
حتما برای شما هم این سئوال پیش آمده که چه بلایی بر سر این باغهای بهشتآسای تبریز آمده؟! پاسخ ساده و سرراست اینکه که قربانی توسعه غیراصولی شهر شدهاند، قربانی پروژههای شهری
به همین سادگی یکی از عناصر بصری و فرهنگی مهم تبریز در طی یکصد سال گذشته از بین رفته و حالا این شهر از لحاظ سرانه فضای سبز یکی از فقیرترین کلانشهرهای ایران است. اگر آلودگی نفس تبریز را بند آورده بهخاطر آن است که ریههای آن از کار افتاده، اگر این شهر عاری از زیباییهای بصری شده از اینروست که ما به جای باغهای آن بتن و آهن در زمین کاشتهایم، حالا آن فضای زیبا و وجدانگیز باغ شهر تبریز کجا و این فضای ملالانگیز و بیروح کنونی کجا؟. گاهی حسرت تنها چیزی است که انسان را تسکین میدهد مثل حالا که یاد باغشهر تبریز میافتم: «دونوبدو نئجه باغا، تبریزین کوچهلری…
مارالان باغچا، باغچا، گوللردن توتوب غنچا…
لیلاوا چشمه، چشمه، کیم دئییر بیردان کئچمه…»