تاریخ انتشار: ۱۴۰۴/۰۶/۰۱ - ساعت ۱۱:۲۹ کدخبر: 85514 comment-2 Created with Sketch Beta. نظرات (0)

از سنگر جنگ تا خط مقدم کرونا؛ حکایت پزشکان ایران

پزشک، نخستین پناه بیماران و آخرین سنگر در برابر درد و رنج است؛ سفیدپوشانی که جان بر کف نهاده‌اند تا امید را در دل جامعه زنده نگه دارند.

به گزارش آذرانجمن، گروه پزشکی آذرانجمن/ رعنا شکری: پزشک، نخستین کسی است که در لحظه درد بالای سر بیمار حاضر می‌شود؛ شب و روز نمی‌شناسد و سال‌هاست به بی‌خوابی خو کرده است. پریشانی و آشوب خانواده‌ها را به جان می‌خرد و امید می‌بخشد.

جایی که بیمار و خانواده‌اش خشم و غم خود را خالی می‌کنند، پزشک صبوری و آرامش هدیه می‌دهد. در هر بزنگاه سختی، پزشک جزو نخستین آماده‌باش‌هاست.

Advertise

در روزهای کرونا، زمانی که همه به فکر جان خود بودند، پزشکان رو‌به‌روی این ویروس بیگانه استوار ایستادند. در جنگ دوازده‌روزه و هشت‌ساله نیز در سنگر حفاظت از جان مردم جنگیدند، حتی به قیمت جان خویش.

در تبریز پزشکان بسیاری انسانیت را معنا کرده‌اند؛ بی‌هیچ چشمداشتی به هم‌نوعان خود زندگی بخشیده‌اند. تاریخ آذربایجان، نام دکتر «جواد هیئت» و دکتر «بهنام غفارزاده»ها را فراموش نخواهد کرد.

گاه پا را فراتر نهاده‌اند؛ از امکانات شهری و ویزیت آزاد گذشته و به کوره‌راه‌ها و محروم‌ترین مناطق رسیده‌اند تا مرهمی بر درد آدم‌های آن دیار باشند؛ جایی که شاید صدای زارشان به گوش کسی نرسد.

پزشک یک‌شبه پزشک نمی‌شود. او خوشی‌های جوانی را پشت در گذاشته تا نجات‌بخش جان‌ها شود؛ هزینه‌های سرسام‌آور را به دوش کشیده و دلتنگی برای خانواده امانش را بریده، اما دلش را با لبخند رضایت بیمار آرام کرده است.

تمام ذهن و قلبش پر از اضطراب است که مبادا در نجات جان بیمار تصمیمی اشتباه بگیرد. ترس از خطاهای پزشکی شب و روزش را می‌آزارد و مرگ و رنج بیمارانش، سخت‌ترین لحظات زندگی‌اش را رقم می‌زند.

برخلاف تصور عموم، درآمد برخی پزشکان در برابر زحماتشان ناچیز است. آن‌ها باید راهروی چندین بیمارستان و مرکز درمانی را بالا و پایین کنند تا اندک درآمدی عایدشان شود. در این میان، تنش و قدرنشناسی برخی بیماران، خستگی را بر دوششان می‌گذارد.

هر جامعه‌ای در هر شرایطی نیازمند و قدردان پزشک است، چراکه پزشک نبض حیات جامعه است.

با این حال، برخی پزشکان انگار کمر به تخریب این قشر بسته‌اند! آنان زحمات تمام پزشکان وارسته را نادیده می‌گیرند و وجدان خود را به خواب می‌سپارند. درخواست «پول هنگفت نقد» یا «سکه» از بیماری که در مرز مرگ و زندگی است، با شرافت جامعه پزشکی سازگار نیست.

حق ویزیت‌های خارج از عرف برخی پزشکان تازه‌کار نیز فداکاری پزشکان واقعی را کمرنگ نمی‌کند.

روز پزشک فرصتی است تا نظام سلامت، ضمن قدردانی از پزشکان، به آموزش و پیشگیری در حوزه سلامت عمومی نیز توجه بیشتری کند.

در مناطق محروم، کمبود امکانات درمانی بیداد می‌کند و دست پزشک را برای معالجه می‌بندد. همین مسئله سیل بیماران این مناطق را به سمت مراکز درمانی شهرها روانه می‌کند و فشار مضاعفی بر پزشکان وارد می‌سازد.

بیمار گاه میان هزینه‌های درمان و حفظ معیشت ناچار به انتخابی تلخ می‌شود؛ درمان را نیمه‌کاره رها می‌کند و دود گلایه‌ها به چشم پزشک هم می‌رود.

چرا از دانش پزشکان در مناطق محروم کمتر استفاده می‌شود؟ پزشکی که می‌تواند با خیالی آسوده در خدمت مردم یک منطقه باشد، در بیمارستان‌های دولتی شهر باید پاسخگوی هزاران بیمار در روز باشد؛ نتیجه‌اش چیزی جز فرسودگی ذهن و جسم نیست.

و کلام آخر اینکه:

بسیاری از پزشکان می‌توانند برای زندگی بهتر مهاجرت کنند، اما وطن را برگزیده‌اند و تمام کم‌وکاستی‌ها را به جان خریده‌اند. برای تکریم آنان، کافی است کمی منصفانه‌تر ببینیم، بشنویم و بفهمیم.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *