به گزارش آذرانجمن، سید جواد میری نظریه پرداز اجتماعی در تبیین مفهوم «دورت قاپی» در چارچوب حِکمی شاه اسماعیل صفوی اینگونه بیان کرد: در دیوان شاه اسماعیل بخشی با عنوان «قوشمالار» وجود دارد و این فرم از سُرایش دارای پنج بند و در برخی موارد بیشتر از پنج بند و هر بند نیز چهار مصراع و هر مصراع نیز یازده هجا دارند. در بند اول مصراعهای اول با سوم و مصراعهای دوم با چهارم همقافیه هستند.
قوشمای شماره سی و سه به شرح ذیل است:
گئچمک گرک دورت قاپیدان
قورتولاسان مربیدن
مربیدن مصاحبدن
الی گرک یول اهلینین
در اینجا شاه اسماعیل به مفهوم «دورت قاپی» یا چهار باب اشاره میکند. حال سوال این است که این مفهوم در چارچوب نظری او به چه معناست؟ جان کینگزلی برژ در کتاب «دراویش بکتاشیه» میگوید مفهوم «دورت قاپی» یکی از کلیدیترین مفاهیم در نزد بکتاشیه میباشد و آن عبارت است از «باب شریعت» «باب طریقت» «باب معرفت» و «باب حقیقت» میباشد.
در «ولایتنامه» حاجی بکتاش ولی به این نکته اشاره شده است که خداوند چهار سنخ از انسان را خلق کرده است «عابیدلر» (عابدان)، «زاهدلر» (زاهدان)، «عارفلر» (عارفان) و «محبلر» (محبان) و هر کدام از این سنوخ به ساحتی تعلق دارند. به عنوان مثال، عابدان مشغول شریعت هستند؛ زاهدان دچار طریقت هستند؛ عارفان درگیر معرفت هستند و محبان واصلان حقیقت هستند.
جالب است بدانید مفهوم «دورت قاپی» که شاه اسماعیل خطائی به آن اشاره کرده است توسط سِلمان جمالی بابا که از پیران طریقت بکتاشیه در «اِلباسان» آلبانی بود در کتاب “طریقتنامه” مورد تفسیر قرار گرفته است. او منطبق بر حروف مندرج در هر باب تفسیری بدیعی را ارائه کرده است. به عنوان مثال، کلمه «شریعت» از چهار حرف شین و را و یاء و عین و ت تشکیل شده است و سالک باید در این مرحله از «شر» اشاره به حرف شین خود را رها کند و سپس «رضای حق توسل کند» اشاره به حرف ر- و «یا الله را صدا کند» – اشاره به حرف یا- و «مبتنی بر علم عمل کند» -اشاره به عین- و «تنزیه نواهی انجام دهد»-اشاره به ت- و سپس به حروف طریقت و معرفت و حقیقت هم اشاره میکند.
یکی از پیران بکتاشی به نام «ویرانی بابا» با ارجاع به امام جعفر صادق (ع) میگوید: «شریعت مانند دریای سیاه است و طریقت به مثابه مدیترانه است و معرفت بمانند اقیانوس بیانتهاء میباشد»(۱۹۳۷. ۱۰۶).
شاه اسماعیل به روایت کتاب “بکتاشی شاعیرلری” که جان کینگزلی برژ روایت میکند از زبان خطائی چنین میگوید: «گئچمک گرک دورت قاپیدان» یعنی برای وصول به حقیقت آدمی باید از این چهار مرحله عبور کند. چنانکه میبینید سنت حکمی خطائی چنان در تار و پود سنن حکمی تا اروپای شرقی ممزوج شده است که یکی بی حضور دیگری قابل فهم نیست.