تکمیل اقدامات ناتمام، شرط اصلی احیای دریاچه ارومیه
احیای دریاچه ارومیه مشروط به بازگشت به برنامهای است که ناتمام ماند و امروز دریاچه را در مرز بحران نگه داشته.
به گزارش آذرانجمن، دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه، امروز بیش از هر زمان دیگری به آینهای تمامنما از بحران حکمرانی آب در ایران تبدیل شده است؛ بحرانی که ریشههای آن نهفقط در کاهش بارشها یا تغییرات اقلیمی، بلکه در دههها تصمیمگیری ناپایدار، توسعه نامتوازن کشاورزی و نادیدهگرفتن هشدارهای کارشناسی نهفته است. پهنهای که روزگاری با بیش از ۴۰۰ هزار هکتار سطح زیر آب، نقش حیاتی در تنظیم اقلیم شمالغرب کشور ایفا میکرد، اکنون با افت شدید تراز آبی، گسترش شورهزارها و پیامدهای جدی زیستمحیطی و اجتماعی مواجه شده است.
نخستین هشدارهای رسمی درباره وضعیت دریاچه ارومیه به اواخر دهه ۷۰ بازمیگردد؛ زمانی که سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کرد سطح آب دریاچه تنها در یک بازه کوتاه، حدود ۲۰ سانتیمتر کاهش یافته است. در آن مقطع، هنوز حجم آب دریاچه قابلتوجه بود، اما همان نشانههای اولیه میتوانست زنگ خطر آیندهای نگرانکننده باشد. با این حال، این هشدارها در میان اولویتهای توسعهای کشور گم شد و مسیر تصمیمگیریها بهسمتی رفت که فشار بر منابع آب حوضه آبریز هر سال افزایش یافت.
افزایش بیرویه برداشت آب، بهویژه در بخش کشاورزی، بهتدریج توازن طبیعی حوضه را برهم زد. حفر گسترده چاهها، بهویژه چاههای غیرمجاز که شمار آنها از چاههای مجاز پیشی گرفت در کنار سدسازیهای متعدد و ایجاد کانالهای انحرافی، بخش عمده آب تجدیدپذیر منطقه را به مصرف کشاورزی رساند. تغییر الگوی کشت نیز این فشار را تشدید کرد؛ باغات گسترده سیب و سایر محصولات آببر جایگزین کشتهای کممصرفتری شدند که انعطاف بیشتری در سالهای خشک داشتند. در چنین شرایطی، حتی خشکسالی هم مانع برداشت آب نشد و حفظ باغها، به هر قیمتی، به اولویت تبدیل شد.
امروز، خشکی دریاچه ارومیه تنها یک مسئله محیطزیستی نیست؛ پیامدهای آن از افزایش ریزگردهای نمکی و تهدید سلامت میلیونها نفر تا فرونشست زمین، تغییر اقلیم محلی و افزایش دمای شهرهای اطراف، از جمله تبریز، گسترش یافته است. تجربه سالهای گذشته نشان داده که احیای دریاچه نه با پروژههای صرفاً سازهای، بلکه با بازنگری جدی در سیاستهای کشاورزی، مدیریت برداشت آب و ایجاد اجماع اجتماعی ممکن است؛ اجماعی که اگر دیر شکل بگیرد، هزینههای آن بسیار فراتر از از دست رفتن یک دریاچه خواهد بود.
احیای دریاچه ارومیه
در همین زمینه، علی حاجیمرادی، پژوهشگر محیطزیست در گفتوگو با تسنیم با اشاره به وضعیت امروز دریاچه ارومیه، از تجربههای گذشته، خطاهای سیاستی و راهکارهای قابل احیا برای نجات این پهنه آبی گفت: دریاچه ارومیه امروز در مرز حیات و مرگ ایستاده و هر تعلل جدید، میتواند فاجعهای تازه رقم بزند. تجربه نشان داده که اتکا به پروژههای صرفاً سازهای بدون اصلاح الگوی مصرف آب و بدون مشارکت مردم، به نتیجه پایدار نمیرسد.
این پژوهشگر محیطزیست اظهار کرد: در چنین شرایطی، استفاده از تجربههای موفق جهانی اهمیت ویژهای دارد؛ تجربههایی که نه بر اجبار، بلکه بر منطق اقتصادی و مشارکت داوطلبانه استوار بودهاند. یکی از نمونههای موفق، تجربه ایالت یوتا در احیای «دریاچه بزرگ نمک» است؛ جایی که با اجرای طرح «واگذاری کوتاهمدت حقابه»، ظرف کمتر از دو سال بیش از ۲۵۰ میلیون مترمکعب آب به دریاچه بازگشت.
کشاورزان؛ از مقصر بحران تا شریک احیا
حاجیمرادی بیان کرد: در مدل یوتا، کشاورزان بهعنوان مقصر بحران معرفی نشدند، بلکه به شریک احیای دریاچه تبدیل شدند. کشاورزان بهصورت داوطلبانه بخشی از آب مصرفی خود را برای یک فصل یا یک سال در اختیار دولت یا صندوق محیطزیست قرار دادند و دولت نیز ارزش اقتصادی این آب را پرداخت کرد.
این کارشناس محیطزیست گفت: نکته مهم این بود که دولت تضمین میداد پس از پایان دوره قرارداد، حقابه بدون هیچ تغییری به کشاورز بازگردد. نتیجه این رویکرد، احیای دریاچه بدون تنش اجتماعی و بدون کاهش تولید کشاورزی بود.
حاجیمرادی اظهار کرد: همین الگو میتواند در ایران و برای احیای دریاچه ارومیه نیز اجرا شود. در این طرح، کشاورز بهجای قربانی محدودیتها، به شریک دولت در فرآیند احیا تبدیل میشود و پرداخت منصفانه و تضمین حقوق قانونی، پایه موفقیت آن است.
تجربهای که ۱۲ سال پیش ثابت کرد احیا ممکن است
این پژوهشگر محیطزیست در ادامه گفت: حدود ۱۲ سال پیش، در شرایطی بسیار شبیه به وضعیت امروز، ۷۵۰ کارشناس داخلی و خارجی طی شش ماه گرد هم آمدند تا درباره امکان احیای دریاچه ارومیه به جمعبندی برسند. در آن نشستها، دیدگاههای کاملاً متفاوتی مطرح شد؛ از نظریههایی مانند سوراخ بودن کف دریاچه تا دیدگاههایی که نمکی و مسطح شدن بستر را مانع احیا میدانستند. جمعبندی نهایی این بود که از نظر طبیعی و محیطی، احیای دریاچه ارومیه صد درصد امکانپذیر است.
وی افزود: در آن زمان، تراز آب دریاچه تنها حدود ۴۰ سانتیمتر بالاتر از امروز بود و هنوز به خشکی کامل نرسیده بود؛ بنابراین این نتیجهگیری فقط مختص همان سال نیست و امروز هم اعتبار علمی دارد.
تراز اکولوژیک؛ تصمیمی واقعبینانه نه عقبنشینی
حاجیمرادی با اشاره به تعیین تراز اکولوژیک دریاچه گفت: یکی از تصمیمات مهم، تعیین تراز ۱۲۷۴ متر بود؛ ترازى که حدود چهار متر کمتر از حداکثر تاریخی دریاچه است، اما با توجه به منابع موجود، تصمیمی منطقی و قابل دفاع محسوب میشد. این تراز معادل ۴ هزار و ۳۳۳ کیلومتر مربع سطح آبی و حدود ۱۴ میلیارد مترمکعب آب است.
این کارشناس محیطزیست اظهار کرد: تعیین این تراز به معنای چشمپوشی از شرایط ایدهآل نبود، بلکه پذیرفتن واقعیت محدودیت منابع بود. بر همین اساس پذیرفته شد که حدود ۱۴۰۰ کیلومتر مربع از پهنه پارک ملی دریاچه ارومیه باید با رویکرد «احیای اکولوژیک» و نه صرفاً با آبرسانی احیا شود.
حاجیمرادی افزود: برای این مناطق، اقداماتی مانند تثبیت گردوغبار، کاشت گونههای شورپسند و تثبیت بیولوژیک خاک در قالب یک منطقه حفاظتشده زیستمحیطی تعریف شده بود
توقف زنجیره اقدامات؛ ضربه اصلی به احیا
این پژوهشگر محیطزیست با بیان اینکه برنامههای احیای دریاچه ماهیتی زنجیرهای و بههمپیوسته داشتند، گفت: برای کاهش مصرف آب کشاورزی در یک محدوده، باید مجموعهای از اقدامات بهصورت کامل و همزمان اجرا میشد؛ از احداث سردهنه و نصب دریچههای اندازهگیری گرفته تا هوشمندسازی چاهها، انسداد چاههای غیرمجاز، توسعه آبیاری نوین، توزیع بذرهای هیبرید و آموزش کشاورزان.
حاجیمرادی تأکید کرد: این زنجیره باید بدون وقفه تکمیل میشد تا کاهش ۴۰ درصدی مصرف آب محقق شود، اما متأسفانه در سال ۱۴۰۰ این روند متوقف شد. در حالی که ۸۰ تا ۹۰ درصد مسیر طی شده بود، توقف ناگهانی باعث شد نهتنها هدف نهایی محقق نشود، بلکه اثر اقدامات قبلی هم از بین برود.
او در پایان اظهار کرد: با این حال، بسیاری از زیرساختها همچنان پابرجاست و اگر ادامه همان مسیر از سر گرفته شود، نتایج آن میتواند حتی در یک سال زراعی مشخص شود.
به گفته حاجیمرادی، اقداماتی مانند توزیع بذرهای نوین گندم یا جایگزینی کشت پاییزه بهجای کشت بهاره چغندر قند، میتواند در کوتاهمدت ورودی آب به دریاچه ارومیه را افزایش دهد.
او تأکید کرد: احیای دریاچه ارومیه هنوز ممکن است، اما به شرط بازگشت به عقلانیت علمی، تداوم سیاستها و مشارکت واقعی مردم؛ مسیری که بدون آن، هیچ پروژهای حتی پرهزینهترین آنهابه نتیجه نخواهد رسید.
انتهای پیام/

تسنیم






نظرات