به گزارش آذرانجمن، امیررضا اسعدی؛ بطور عمومی سانسور را به معنای کنترل و محدود کردن اطلاعات، اظهارات یا آثار انسانی میتوان دانست که معمولاً توسط دولتها، نهادهای نظارتی یا سازمانهای دیگر انجام میشود. تاریخچه سانسور به دوران باستان برمیگردد و در طول تاریخ تحت تأثیر تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار گرفته است.
در سال ۳۹۹ پیش از میلاد، فیلسوف یونانی، سقراط، در حالی که دربرابر تلاشهای دولت وقت برای سانسور آموزههای فلسفی خود مقاومت میکرد، به اتهامات جانبی مرتبط با فساد جوانان آتنی متهم و به اعدام با نوشیدن سمی به نام شوکران محکوم شد و اینچنین تیغ سرخ سانسور سرِ سبز اندیشه را بطور تاریخی به مبارزه طلبید و در نتیجه ی آن دیگرانِ وحشت زده روی به خودسانسوری آوردند.
شاید بتوانیم تاریخچه خودسانسوری را همقدم با تاریخ خود پدیده سانسور بدانیم و همانطور که سانسور در دوره های تاریخی مختلف اشکال گوناگون به خود گرفته است خودسانسوری نیز به تناسب آن نقاب چهره ی خود را تغییر داده است.
خودسانسوری به معنای محدود کردن یا کنترل خودخواستهی بیان، تفکرات یا رفتارهای انسانی است که معمولاً ناشی از ترس از عواقب اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است. این پدیده زمانی رخ میدهد که فرد به دلایل مختلف، از جمله ترس از قضاوت، انتقاد، یا عواقب قانونی، از ابراز نظرات یا احساسات واقعی خود امتنا میکند.
معمولاً درپدیده سانسور محدود کردن عقاید خاص در یک فضای خلاً صورت نمیگیرد بلکه تمایل آن است که جلوی پخش آنچه که ممکن است از رسانههای ارتباطی گفته شود، گرفته شود. زمانی سانسور به حد اعلای خود نزدیک میشود که افراد متقاعد شوند که قبل از رویارویی با پدیده سانسور با انجام خودسانسوری نیل به اهداف را دنبال کنند و موضوع محدود کردن عقاید حتی اگر ناخواسته هم باشد خود را نشان میدهد.
گاهی اوقات سانسور و خودسانسوری دلایلی نظیر مسائل نظامی یا امنیتی یا مشابه آنها دارد که حتی در عصر دیجیتال (بعنوان یکی از ادوار تاریخچه سانسور) نیز بسیاری از صاحب نظران محق بودن مرجع سانسور را در این موارد خاص پذیرفته اند با این جال اثر سوء استفاده مکرر و بی رویه از ابزار سانسور در جوامع انسانی بطور قطع غیر قابل انکار است.
حال با این مقدمه میتوانیم نگاهی به فضای رسانه ای آذربایجان بیاندازیم ، در همین راستا لازم است شکلی از دسته بندی برای رسیدن به دیدگاه های مختلف رسانه های آذربایجان قابل دسته بندی هستند اما رسیدگی به جزئیات و حدود صحت این دسته بندی ها هدف این نوشتار نمیباشد لذا به جای دسته بندی رسانه ای به صورت بندی زمانی مسئله میتوانیم روی بیاوریم که برای تفهیم و کاربردی سازی بهتر موضوع 1 دهه اخیر منتهی به زمان حال شاید بازه زمانی مفیدی باشد.
در سال 1392 با انتخاب دکتر روحانی به مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران امید هایی در کل فضای رسانه ای کشور و به طبع آن آذربایجان از دید توسعه ی سیاسی و گسترش مفهوم آزادی بیان در کشور پدیدار گشت که البته به دلیل نفوذ بسیار شدید اندیشه مرکزگرایی در دولت تدبیر و امید دوام اندک این امید به فضای باز رسانه ای از دید جغرافیایی محدود به تهران و مرکز بود و آذربایجان نه تنها سهم خاصی در این موضوع نداشت بلکه گاهی اوقات صحبت کنندگان از مطالبات به حق مردم آذربایجان در رسانه های آن دوران به مذمت و مارک زنی از طرف مرکزگرایانی که در ساختار دولت جا خوش کرده بودند نواخته میشدند ، از دید تاریخی نیز حتی در مرکز نیز هرچه از سال 1392 به سال 1400 پیش برویم این فضای رسانه ای در مرکز نیز محدودتر میشود.
با اتمام دولت دکتر روحانی در سال 1400 و تزریقی از ناامیدی که دولت تدبیر و امید ایشان با شکست خوردن در موضوعات مهم داخلی و خارجی و عملی نساختن حتی وعده های قابل حصول به فضای اجتماع ایران انجام داد شاهد ضعف آمار مشارکت انتخاباتی در سال 1400 بودیم که پس از آن دوره ریاست جمهوری شهید رئیسی آغاز شد.
در دوره رقابت های انتخاباتی سرد و ضعیف سال 1400 شهید رئیسی علیرغم تلاش برای نشان دادن خود بعنوان فردی دارای دید وسیع سیاسی و انتقاد پذیر و حتی گاهی اوقات منتقد نسبت به رویه های موجود، شعار و تابلویی درمورد آزادی های رسانه ای و آزادی بیان و برخورد با سانسور اعلام نکرد لذا فضای رسانه ای نیز با درک شرایط و سردی عرصه انتخابات طالب شنیدن چنین مطالبی نبود ، اما در آذربایجان بخشی از پا گرفتن و نظم و رویه یافتن فضای رسانه ای خصوصا رسانه های دیجیتال در همان دوره محدود اتفاق افتاده است.
بنابراین دوره شهید رئیسی نه حرفی از آزادی رسانه ها زده شد نه آزادی رسان ها به معنای واقعی محقق گشت اما توسعه فضای رسانه های دیجیتال در آذربایجان در آن دوره چشمگیر است، موضوع فیلترینگ تعدادی از شبکه های اجتماعی که جزو ابزارآلات رسانه ها هستند در دوره شهید رئیسی خود بطور جداگانه ای قابل بررسی است و نباید کوچک انگاری شود.
در سال 1403 با شروع رقابت های انتخابات ریاست جمهوری از طرف دکتر پزشکیان موضوعات مختلفی حتی در عرصه رقابت های انتخاباتی نیز مطرح شد از آن میان تمرکز زدایی ، توسعه متوازن و عدالت محوری دولت جزو موضوعات بدیع بودند که خصوصا ورود دکتر پزشکیان از منطقه ای غیر از مرکز (آذربایجان) به عرصه رقابت های ریاست جمهوری بر حساسیت موضوع می افزود ، باید این نکته را افزود که همین موضوعات بدیع موجب ایجاد یک سبد رای تاریخی برای ایشان در آذربایجان بود.
دکتر پزشکیان طبق شعارهای گوناگونی که از طرف شخص ایشان و ستاد های انتخاباتی و حامیان دوران انتخاباتی ایشان دورنمایی از عقیده خود به آزادی بیان و آزادی رسانه ای و علاقه خود به توسعه اجتماعی-سیاسی توانست به مردم و اذهان عمومی ارائه دهد. در سالهای قبل و همچنین در دوران انتخابات و سخنرانی های گوناگون ایشان بخش قابل توجهی از مطالبات آذربایجان را بعنوان وعده ها و اهداف خود به زبان آوردند، مطالباتی که سالهایی نه چندان دور سخن گفتن از آن مطالبات موجب برافروختن عده ای از اربابان قدرت در کشور میشد.
حال که رئیس جمهور دولت حاضر خود مطالبات و موضوعات و اذهان مردم آذربایجان را به خوبی میشناسد و حتی خود را در آنها شریک میداند پس روزه سکوت بخشی از رسانه های آذربایجان و بی عملی غیر قابل انکار آنان در زمان حاضر از کجا ناشی شده است؟ چرا شاهد طرح مطالباتی حتی جدیدتر نیستیم و احقاق گام به گام حقوق مردم این دیار پیش رانده نمیشود؟ چرا صداهای مردم آذربایجان به مدد بلندگوی رسانه های منطقه به گوش دولت فریاد زده نمیشود؟ شاید این ادعا ناحق نباشد که بگوییم رسانه ها و اهل رسانه به دلیل محافظه کاری در دام خودسانسوری افتاده اند !
خودسانسوری همیشه محافظی امن برای رسانه ها نمیباشد ، چنین ابزاری اگر بیش از اندازه مورد استفاده قرار گیرد مستعمل شده و موجب ریزش مخاطبان خود رسانه نیز میشود. سوالی که در این میان مطرح است این است که در قالب ریاست جمهوری در دهه های گذشته پس از انقلاب اسلامی کدام رئیس جمهور به اندازه دکتر پزشکیان به مسائل و مطالبات امروز آذربایجان اشراف داشته است؟ و حتی در دهه های آینده کدام رئیس جمهور باید سکان هدایت کشور را به دست بگیرد که بیش از ایشان آذربایجان را در ابعاد مختلف آن بشناسد؟
سخن آخر در خصوص رسانه ها این است که کدام فرصت باید پیش بیاید که رسانه ها به سد سکوت بتازند و فضای خودسانسوری را بشکافند؟ در تاریخ ریاست جمهوری کشورمان کدام فرصت دیگری مثل امروز را متصوریم که رسانه ها منتظر فرار رسیدن آن مانده اند ؟
امروز با شرایط حاضر سکوت در قبال مسائل و مطالبات به حق مردم آذربایجان در رسانه های منطقه نه تنها خودسانسوری که بلکه پخمگی تاریخی است که عاملانش از پاسخ به آیندگان در قبال این عملشان عاجز خواهند بود!