تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
شماره : 34877
تاریخ : 6 شهریور 1401 :: 15:47
حوزه : اسلایدر, برگزیده اخبار, سیاسی, یادداشت
سویه‌های داخلی طرح مرگ با هزار ضربه چاقو: پروژه بازگشت به قفس آهنین پهلوی‌ها! در این قسمت از طرح مرگ با هزار ضربه چاقو بطور مشخص «رضا پهلوی» بعنوان پیاده نظام دشمن با رویای احیای حاکمیت پهلوی فعالیت می‌کند و ثمره نهایی آن نیز آلترناتیو سازی برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است حتی اگر هزینه آن برای جامعه ی ایران نابودی تمام آرمان های انقلاب و بازگشت به قفس آهنین ساواک باشد.

گروه سیاسی آذرانجمن/امیررضا اسعدی؛ انجام عملیات از نوع سخت و نرم در داخل ایران سویه های داخلی طرح هزار ضربه با چاقو را شکل می‌دهند که نوع سخت آن شامل حذف های فیزیکی و ترور افراد علمی و اثرگذار در داخل کشور است که تا حدودی در بخش های قبلی این یادداشت توضیح داده شده است اما قسمت بسیار مهم تر این عملیات نوع نرم افزاری آن است که مشتمل بر سه عنوان کلی ایجاد تغییرات مطلوب خود در اذهان عمومی کشور و ایجاد فضای یاس مطلق در داخل کشور و نهایاتا ترغیب عموم مردم برای انجام تحرکات اجتماعی خشن با اسم رمز ‹‹مقاومت مدنی›› است. تشخیص و برخورد با این سه عنوان کلی امری به غایت پیچیده بوده و نیازمند تجربه و تخصص سترگ نهادهای مسئول است چرا که تمام مجموعه های سیاسی و حتی عموم ملت در این موضوع درگیر می‌باشند و بطور معمول نه ناامیدی از وضعیت موجود و نه مقاومت مدنی و نه تاثیرگذاری بر اذهان عمومی کشور اتهامی را متوجه فرد یا مجموعه ای نمیکند. سویه های داخلی طرح اسرائیل برای برخورد با جمهوری اسلامی ایران دارای سابقه ی چند ده ساله است که تاریخچه زیر ساخت های رسانه ای آن را حتی میتوان تا ۲۲ بهمن ۵۷ نیز دنبال کرد. در این راستا انجام عملیات رسانه ای گسترده و تاثیر گذار در داخل ایران به دلیل ید بسیط غرب در امور رسانه ای به طور کم هزینه و آسان قابل انجام است که البته کوتاهی ها و ناکارآمدی های سیستم رسانه ای حاکمیتی در داخل ایران نیز بر سهولت این امر افزوده است. در جدید ترین اقدام نرم دشمن برای کامل سازی پازل سویه های داخلی طرح مرگ با هزار ضربه چاقو در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ برنامه ای مشابه بیانیه خوانی با عنوان کنفرانس خبری برای رضا پهلوی از طرف رسانه های فارسی اپوزیسیون خارج نشین جمهوری اسلامی برگزار شده است که حضور نسبتا پرتعداد رسانه ها و همچنین مطالب عنوان شده از طرف رضا پهلوی جنبه های درخورد توجه این کنفرانس بودند. پهلوی در این کنفرانس بعد از ارائه یک روایت کاملا سیاه از کشور و توصیف اعتراضات اقتصادی و صنفی بطور بسیار اغراق آمیز ٬ تلاش بسیاری کرد تا به عمده ترین مسئله ی اپوزیسیون جمهوری اسلامی پاسخ بدهد و آن هم این سوال است که اگر تمام آرزو های اپوزیسیون محقق شود حاکمیت پسا جمهوری اسلامی چه شکل ٬ قالب و نوعی خواهد داشت ! او در جواب به این موضوع خود را بعنوان پاسخ مطرح کرد و با ظاهر شدن در قامت یک برانداز آمادگی خود را برای اداره کشور اعلام نمود و حتی خود را در جایگاه هماهنگ کننده تمام اعتراضات و اعتصابات قرار داد. طبیعتا نابودی یک سیستم حاکمیتی در هر کشوری بدون اعمال خشونت اجتماعی امکان ناپذیر است و طبق قوانین قالب در اکثر کشورهای جهان دعوت به خشونت در هر نوعی جنبه ی جرم دارد اما بطور عجیبی این دعوت از طرف او انجام شد و همچنین دعوت از معترضین برای ضربه زدن به حاکمیت با ارائه اطلاعات خاص به بیگانگان و تهدید نظامیان برای حضور در اعتراضات در راستای ضربه به حاکمیت را بعنوان راهکارهایی در جایگاه مدیریت شرایط فعلی عنوان کرد و البته برخی از وعده های بعضا عجیب نظیر ارائه برق مجانی به کل کشور با راه اندازی نیروگاه خورشیدی در کویر لوت نیز بخشی از موضوعات مطروحه او بودند. تمجید او از شعارهای مردم عادی بر علیه چین و روسیه و ارائه تضمین برای ضد یهود و ضد غرب نبودن حاکمیت مد نظر او و همچنین تضمین انتقال سوخت و انرژي به اروپا مطالبی بودند که از طرف برخی خبرنگاران رسانه های معلوم مورد توجه قرار گرفتند. او که عرصه ی بین الملل را مانند میدان فوتبال میبیند قرائتش از هر کشوری یا کاملا دشمن یا کاملا دوست بود و همین طرز بینش را نیز درمورد داخل کشور نیز ارائه می‌داد و نظیر طرح ارتجاعی حزب رستاخیز زمان پهلوی مردم را به ‹پیمان نوین› فرا خواند. بطور دقیق میتوان گفت که او از نظر ایدئولوژیک هیچ درون مایه ای ندارد و تنها جمله ای که در حوزه ی جهانبینی حاکمیت مد نظر خود گفت تاخت به ‹تئوری امت اسلامی› و تعریف ملت ایران در جبهه مقابل امت واحد اسلامی بود که البته همین مهم میتواند کلید با ارزشی برای دستیابی به هم فکران او در داخل کشور باشد چرا که در داخل کشور نیز جریانات باستان گرایانه ای وجود دارند که سالهاست حتی با استفاده از امکانات حاکمیت اسلامی در راستای نابودی ذهنیت امت اسلامی تلاش می‌کنند. سوالی که ذهن مخاطب را به تکاپو وا میدارد این است که از معترضین موجود در داخل کشور احتمالا بخشی نیز برانداز باشند اما کدامیک از این براندازان بازگشت حاکمیت ارتجاع پهلوی را خواستار هستند؟ که البته باید توجه کرد که پاسخ دقیق به این سوال میتواند رهیافت اساسی ما برای دست یابی به قطعات پازل دشمن و اگاهی درمورد آن دسته از جریانات اجتماعی سیاسی باشد که آگاهانه یا جاهلانه در میدان اسرائیل بازی میکنند. پاسخ به این سوال خود نیازمند طرح بحث جدیدی است. اما بطور بسیار کوتاه میتواند اشتراک هر جریان سیاسی-فکری در کشور با ‹ضد امت› بودن پهلوی را نقطه آغاز این تعامل دانست. در این قسمت از طرح مرگ با هزار ضربه چاقو بطور مشخص ‹رضا پهلوی› بعنوان پیاده نظام دشمن با رویای احیای حاکمیت پهلوی فعالیت می‌کند و ثمره نهایی آن نیز آلترناتیو سازی برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است حتی اگر هزینه آن برای جامعه ی ایران نابودی تمام آرمان های انقلاب و بازگشت به قفس آهنین ساواک باشد. انتهای پیام/