گروه سیاسی آذرانجمن/جواد نیکبخت؛ در سیاست دوست و دشمن دائمی وجود ندارد. در دنیای سیاست و حکمرانی آنچه بواقع اتفاق می افتد گزینش و انتخاب فرد، حزب یا جناحی برای اداره بخشی یا عموم مسائل و موضوعات در راستای میثاق عمومی موجود بنام قانون اساسی و در قالب روشهایی است که به مردم در هنگام انتخاب، طرح و تبیین و بر آن اساس مورد اقبال موکلین واقع و گزینش شده است. اما آنچه ثابت و یکسان هست همانا وظیفه و هدف مسئول بعنوان وکیل در حفظ منافع موکلین درقالب میثاق ملی و وعده های انتخابی با بهینه ترین روشها و بکارگیری تمام توان و ظرفیت روحی و فکری و ذهنی و رفتاری است. بطوریکه لازم است فرد بعد انتخاب در روحش، در فکرش و در رفتار و مناسباتش از قالب فرد با هویت خواسته ها و احساسات، تمایلات و رفتارهای شخصی فرد حقیقی خارج گردیده و تمام و کمال در قالب هدف و مدافع موضوع وکالت موکل خویش درآید.
اگر این منطق نظری را بپذیریم دیگر افکار و اعمال و رفتار تمام کشورهای دنیا بلا استثناء هر چند غلط، ظالمانه، متناقض و… اما طبیعی و عادی قلمداد میشود همانطور که اغلب قریب به اتفاق کشورها و سیاستمداران دنیا این را درک و پذیرش نموده اند و جدای از موارد سرسپردگی و یا ناشی از زد و بند های برخی سیاستمداران، روابطشان را بر همان اساس تنظیم میکنند. با این استدلال بنظر میرسد در کشور ما تمام ضیق و بسط ارتباطی چه بشکل دلبستگی ها و باور نسبی یا مطلق با برخی دولتها و چه عصبانیت و قطع ارتباط با دولتهای دیگر همگی ناشی از اشتباه در همین پایه منطق نظری مان و باور درونی و توقع خیر از استکبار خصوصا در حالت نئولیبرالیسمی فعلی هست. باید بپذیریم دنیا دنیای رقابتهاست و هیچ فروشنده ای بصورت حقیقی در جهت افزایش فروش رقیب تلاش نمیکند. مگر نقشه ای برای آتی در جهت حذف رقیب و تصاحب مشتری هایش داشته باشد.
ما یادمان میرود اوباما، ترامپ یا بایدن، ماکرون، پوتین، بوریس جانسون، بن سلمان، بن راشد و محمد بن آل ثانی، امامعلی رحمانف و یا اردوغان، شی جین پینگ یا نفتالی بنت رئیس جمهور، پادشاه، برادر یا دوست دائمی ما نیستند و نمی توانند باشند آنها رئیس جمهور، پادشاه، نخست وزیر کشورشان هستند. وظیفه و مسئولیتشان حفظ حداکثری بقاء و منافع مردمی هست که به آنها اعتماد کرده اند. آنها ارتباطات منفی و مثبت احتمالی خویش را با ما بر اساس مسئولیت و یا منافع فردی و گروهی و ملی خود تنظیم میکنند و لذا در سیاست نمی شود و نباید دوست یا دشمن را دائمی دانست. چنانچه توجه به مناسبات جهانی نیز همین را نشان میدهد هنر اصلی گردانندگان کشورها اینست که حتی تهدیدات را به فرصتهای بزرگتر تبدیل کنند نه اینکه فرصتها را نیز سوزانده و به تهدید مبدل سازند. سیاستمدار باید بعنوان پدری متعهد و دلسوز و فداکار در جهت بقاء و کسب منافع حداکثری برای ملتش حتی با قورت دادن خون دل تلاش نماید.
چند مثال از حرکتهای معاصر سیاستمداران را به جهت تبیین بیشتر ذکر میکنم.
خلاصه دنیای سیاست کاملا امرپیچیده تخصصی است که هرکسی نباید به خود اجازه ورود و اظهار نظر دهد چه بسی ناخواسته در دام جهت دهی اپوزسیون معاند و یا دوستان کم تجربه احساساتی یا فرصت طلب و یا متوهمین باستانگرا، حتی دشمنان گرفتار و کشور در مسیری غیر قابل بازگشت و شاید غیر قابل جبران قرار داده شود.
دنیای سیاست موفق و نتیجه گرا اصلا و اصلا دنیای کنش های آنی احساسی هم نیست. دنیایی است که بایستی بر اساس برنامه های استراتژیک و پلان های لایه به لایه پیش بینی شده حتی شاید متناقض طراحی و عین شکارچی در موقعیت مناسب اجرا میگردد.
همان چیزی که متکفلان امور خارجی ما در دولتهای پیشین بهره زیادی نبرده بودند امید است منبعد چنین نباید که برای ما نشاید.
انتهای پیام/