تاریخ انتشار: ۱۴۰۴/۰۹/۲۵ - ساعت ۱۳:۳۶ کدخبر: 90594 comment-2 Created with Sketch Beta. نظرات (0)

دلار ۱۳۰ هزار تومانی؛ اینجا کسی استعفا بلد نیست

من اقتصاددان نیستم. نه نمودار می‌کشم، نه فرمول می‌نویسم و نه ادعای سیاست‌گذاری پولی دارم. اما به‌عنوان یک مدیرمسئول رسانه و خبرنگار اجتماعی، یک چیز را خوب می‌فهمم: وقتی تصمیم‌های یک مقام، زندگی میلیون‌ها نفر را به‌هم می‌ریزد، دیگر نمی‌شود پشت اصطلاحات تخصصی پنهان شد.

به گزارش آذرانجمن، محمدرضا فرزین وقتی رئیس‌کل بانک مرکزی شد، دلار حدود ۴۰ هزار تومان بود. امروز، ۲۴ آذر، دلار به حوالی ۱۳۰ هزار تومان رسیده است. برای منِ روزنامه‌نگار، این عدد یک شاخص اقتصادی نیست؛ یک واقعیت اجتماعی است. یعنی کوچک شدن سفره‌ها، یعنی حذف شدن طبقه متوسط، یعنی شرمندگی پدر و مادرها، یعنی بی‌ثباتی مطلق در زندگی مردم.

در این مدت، رئیس بانک مرکزی بارها حرف زد، وعده داد، انکار کرد و گفت قیمت‌ها واقعی نیست. اما واقعیت، در بازار، در مغازه، در اجاره‌خانه و در سبد خرید مردم خودش را نشان داد. مردم با «غیرواقعی» خواندن دلار، ارزان خرید نکردند. با وعده، اجاره‌خانه‌شان ثابت نماند. با مصاحبه، فقیرتر نشدن را تجربه نکردند.

Advertise

من نمی‌دانم دقیقاً کدام ابزار پولی باید به‌کار گرفته می‌شد یا کدام سیاست درست بود. اما یک چیز را می‌دانم: وقتی نتیجه کار، سه‌برابر شدن قیمت ارز در کمتر از دو سال است، اسمش هرچه باشد، موفقیت نیست. هیچ شهروندی با این وضعیت احساس ثبات، امنیت یا امید نمی‌کند.

همیشه گفته می‌شود «تحریم هست» و «دست‌ها بسته است». قبول. اما سؤال ساده‌ای که مردم می‌پرسند این است: اگر دست‌ها بسته است، چرا صندلی رها نمی‌شود؟ مسئولیت یعنی پاسخ‌گویی، نه ماندن به هر قیمت. در ذهن مردم، رئیس بانک مرکزی کسی است که باید جلوی فروپاشی ارزش پول ملی را بگیرد؛ نه اینکه بعد از هر جهش، فقط توضیح بدهد.

از نگاه یک خبرنگار اجتماعی، ماندن فرزین بیش از آنکه اقتصادی باشد، یک پیام اجتماعی دارد: اینکه ناکارآمدی هزینه‌ای ندارد. اینکه می‌شود نتیجه نگرفت، اما کنار نرفت. اینکه فشار اصلی همیشه قرار است روی دوش مردم بماند، نه مدیران.

من به‌عنوان یک فعال رسانه‌ای می‌پرسم: اگر سه‌برابر شدن دلار، نابودی قدرت خرید، و بی‌ثباتی زندگی مردم دلیل تغییر نیست، پس دقیقاً چه چیزی هست؟ چه زمانی قرار است مسئولیت، معنا پیدا کند؟

دلار ۱۳۰ هزار تومانی فقط یک عدد روی تابلوی صرافی‌ها نیست. این عدد، امضای سیاست‌هایی است که زندگی مردم را سخت‌تر کرده و صدایی که از بالا شنیده نمی‌شود. و وظیفه رسانه، حتی اگر کارشناس نباشد، این است که این سؤال را بلند بپرسد: چرا کسی پاسخ‌گو نیست؟

 

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *