بلک فرایدی؛ نمایشی به نام تخفیف
بلکفرایدی که در اصل فرصتی برای خرید منصفانه پس از روز شکرگزاری در غرب است، در ایران به نمایش پر زرقوبرقی از تخفیفهای صوری، افزایش قیمتهای پیشدستانه و تحریف یک فرهنگ وارداتی تبدیل شده؛ نمایشی که بیش از آنکه به نفع مردم باشد، به کام سودجویان تمام میشود.
به گزارش گروه اجتماعی آذرانجمن/ رعنا شکری, بلک فرایدی با آن نام دهانپرکنش، خوراک پُز دادن این روزهای ایرانیهاست که باز هم به لطف تقلید، گوی سبقت را از هرچه در تمدن غرب است میرباید!
و صدالبته هر فرهنگ و خردهفرهنگی که وارد جامعه ایرانی شود، دچار تحریف شده و به نفع عدهای منفعتطلب رواج پیدا میکند.
فلسفه بلکفرایدی یا همان جمعه سیاه در غرب به این صورت است که پس از مراسم شکرگزاری در آخرین ماه سال میلادی، فروشندگان دست به تخفیفات و حراج اجناس میزنند تا فرصتی برای خرید اقشار کمدرآمد فراهم شود.
این پدیده در ایران از چند سال پیش رواج پیدا کرده است، اما بسیار متفاوت و صرفاً با یک پوسته مدرن نمایش داده میشود.
از چند هفته قبل قیمت اجناس سر به فلک میکشد تا به مناسبت بلکفرایدی روی آنها تخفیف اعمال شود؛ تخفیفی که نهایتاً کالا را به قیمت واقعی، یا حتی بالاتر از آن میرساند و منتش تا سال بعد بر سر مصرفکننده بینوا میماند.
فروشگاهها و برندهایی که در طول سال قیمتهای غیرشفاف دارند و هیچ نظارتی بر عملکردشان نیست، ناگهان در جمعه سیاه با تخفیفهای هفتاد، هشتاد درصدی قد علم میکنند؛ تخفیفهایی که اغلب فقط بازی با اعداد است و چهبسا بسیاری از این برندها فیک بوده و تشخیص اورجینال بودنشان تنها برای برندبازهای حرفهای ممکن است.
در تمدن کهن جامعه ما مرسوم بود که کسبه و اصناف در پایان سال هوای مردم را داشته باشند و با قیمتهای منصفانه به فکر شب عیدشان باشند؛ اما با گذشت زمان، از یکسو شاهد افزایش روزبهروز مناسبتهای عجیبوغریب هستیم و از سوی دیگر، چشم طمع برخی فروشندگان هرگز سیر نمیشود.
از طرف دیگر، موج مصرفگرایی بیدر و پیکر در این روزها بسیار گسترده شده است. شبکههای اجتماعی با آبوتاب دست به تبلیغات افراطی میزنند و با نمایش خریدهای «یامفت» خود خون به جگر مردم میکنند؛ مردمی که فکر میکنند از قافله عقب ماندهاند و خود را با آهِ حسرت دلداری میدهند.
این وضعیت کاملاً با هدف اصلی و واقعی بلکفرایدی مغایرت دارد؛ بلکفرایدی نه میدان مسابقه تجملات است و نه معیار سنجش سبک زندگی. بلکفرایدی فرصتی برای خرید برابر، متوازن و دسترسی عادلانهتر به کالا و حق انتخاب بهتر است.
خلاصه اینکه این فرهنگ وارداتی، دور باطلی از فشار روانی برای اقشار کمدرآمد ایجاد کرده و تا زمانی که شفافیت اقتصادی، نظارت واقعی و صداقت و اعتماد در بازار نباشد، همین فرهنگ وارداتی تبدیل به سایهای پوچ و ناقص خواهد شد.
در جامعه امروز، با این اکسیژن سمی، آب رو به موت، ابرهای خسیس و بازار قرمزش، تراژدی «جمعه سیاه» هر روز تکرار میشود و مردم نیازی به نمایش کاذب دیگری ندارند.
شاید تنها کالای مفت این روزها انسانیت، انصاف و همدلی است که چوب حراج خورده و باز هم کسی خریدارش نیست.
بازار کمرمق امروز بیش از «جمعه سیاه» به شنبههایی محتاج است که مسئولانش بهموقع از قیمتها باخبر باشند و چارهای بیندیشند؛ شنبههایی سفید و شفاف که بوی امید و رونق بدهد.
انتهای پیام/

رعنا شکری
نظرات