به گزارش آذرانجمن/صابر گل عنبری، موضع آمریکا و اروپا در قبال جنگ غزه و لبنان و تنش نظامی ایران و اسرائیل بر کسی پوشیده نیست و با اختلافاتی تقریباً در یک راستاست. انتظاری از آمریکا به دلیل ماهیت روابط ایران و آمریکا مبتنی بر خصومت و تنش مستمر ۴۵ ساله و نیز جنس روابط ایدئولوژیک و اینهمانی با اسرائیل نیست. با اروپا هم با قدری تفاوت مسئله همینگونه است. اما داستان چین و روسیه متفاوت است و علت آن هم انتظارات دیگری است که با خلق تصویری «دوستانه» و «راهبردی» از روابط با این دو قدرت در ایران ایجاد شده است. اما موضع چین و روسیه در تنش نظامی ایران و اسرائیل با این انتظارات همخوانی ندارد. این موضع عملاً بیطرفی بوده و همین خود هم بیشتر برای تلآویو واجد منفعت است. در نشست اضطراری دیشب شورای امنیت، روسیه حمله را محکوم نکرد و فقط آن را غیرمسئولانه خواند. اما نمایندۀ چین آن را به این طریق محکوم کرد که مستقیم نگفت حملۀ اسرائیل را محکوم میکنیم؛ بلکه بیان داشت که هرگونه نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را محکوم میکنیم. هر دو نسبت به اعمال اسرائیل در غزه، لبنان و منطقه ابزار نگرانی کردند. نمایندۀ روسیه انتقاداتی را هم به اسرائیل وارد کرد که البته آن هم بیشتر از دریچۀ تنش و مچگیری آمریکا بود. اما این رفتار چین و روسیه معطوف به یکی از دو دلیل است؛ یا آنها به الزامات روابط «راهبردی» خود با ایران تن نمیدهند یا این که اساساً تصویر ایجاد شده از این روابط در داخل ایران اشتباه است. به نظرم دومی صحیحتر است. در کنار آن نیز اساساً شناختی درست از سیاست خاورمیانهای این دو بازیگر وجود ندارد و بدون فهم مناسبات قدرتهای خارجی در منطقه هم نمیتوان خود مسائل منطقه و پیچیدگیهای آنها را درک کرد. معطوف به شناخت سیاست چین و روسیه در خاورمیانه و روابطشان با اسرائیل، قبلاً هم عرض شده که دو کشور در قضایای منطقهای با طرفیت اسرائیل هیچ موضع عملی علیه آن نخواهند گرفت. البته نباید مغفول گذاشت که هر کشور و قدرتی حق دارد که کنشگری خود را مطابق منافعش تنظیم کند و از این منظر خردهای بر موضع کنونی چین و روسیه در قبال مناقشه جاری در منطقه نیست اما مشکل در فهم نادرست سیاست خاورمیانهای این دو قدرت، نوع تنش و رقابت آنها با آمریکا و تسری دادن اشتباهی آن به منازعه با اسرائیل است. یادم هست که بعد از آشتی ایران و عربستان در پکن چه تحلیلهای عجیب و غریبی دربارۀ نقش چین که نشد! از جمله اینکه میخواهد جای آمریکا را در منطقه بگیرد و علیه اسرائیل اقدام کند و غیره. در حالی که چین سرش در کار خودش است و در قضایای خاورمیانه رویکرد محافظهکارانه دارد. ظاهراً هم نگرانی خاصی بابت تأثیر تنش کنونی بر منافع خود در خاورمیانه ندارد اگر هم نگرانی داشته باشد مادام که طرف مقابل اسرائیل و آمریکاست، بروز نمیدهد و وارد چالش نمیشود. اگر هم در آینده مسیر تأمین انرژی از خلیج فارس ناامن شود، احتمالاً چینیهای دوراندیش از هم اکنون جایگزین مناسبی در صورت بالا گرفتن تنشها پیدا کردهاند؛ یعنی روسیه! با وقوع چنین تنش و جنگی در منطقه به راحتی نفت روسیه اهمیت فوق راهبردی پیدا میکند و قیمتش هم سر به فلک خواهد کشید و کرملین به سهولت بخش بزرگی از هزینههای جنگ اوکراین را جبران خواهد کرد. البته این منفعت بدان معنا نیست که روسیه به دنبال جنگی بزرگ در خاورمیانه است. ولو چنین منفعتی هم در کار نباشد مادام که یک طرف مسئله اسرائیل باشد، نه چین و نه روسیه ورود جدی نمیکنند و همین بیطرفی و بیتفاوتی در تنش کنونی بیشتر در عمل به سود اسرائیل است که نه فقط در شرق و غرب هیچ قدرتی جلودارش نیست بلکه همراهی مستقیم و غیرمستقیم هم دارند. اینجا ذکر این نکته هم بد نیست که مدتی است که گفته میشود توافق همکاری جامع ایران و روسیه آماده امضاست، اما چرا امضا نمیشود؟ به نظرم علت تعلل روسیه جدا از نقش لابی یهودی در این کشور، انتظار برای روشن شدن نتایج انتخابات آمریکاست که اگر نامزد دلخواه پوتین یعنی ترامپ برنده شود، احتمال امضای آن کم است و بیشتر تعلل خواهد کرد و اگر هریس برنده شود، به احتمال زیاد امضا شود اما باز بعید است که لابی یهودی اجازه دهد بندهای مهم آن عملیاتی شود. برای شناخت بهتر سیاست روسیه در منطقه خالی از لطف نیست که به سخنان یک مقام روس در دیدار اخیر هیئت حماس به مسکو اشاره شود. این مقام روس در یک کلام گفته بود که ما متحد شما نیستیم و دوست اسرائیل هستیم. روسیه تا جایی به الزامات این دوستی پایبند است که به خاطر آن و قولی که به اسرائیل داده است، حاضر نیست کوچکترین آسیبی به زلنسکی به دلیل بهودی بودن برساند در حالیکه با کشورش در جنگی سرنوشتساز است! حال چطور انتظار میرود با ایران علیه خود اسرائیل با جمعیتی بالغ بر دو میلیون یهودی روسیالاصل همکاری کند؟! انتهای پیام/