تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
شماره : 53700
تاریخ : 14 شهریور 1402 :: 11:49
حوزه : اسلایدر, برگزیده اخبار, بین الملل, گفتگو
سید جواد میری؛ وقوع «پارادایم سیالیت» در معادلات جهانی/مسئولان همچنان در ذهنیت بلوک شرق و غرب! سید جواد میری عوامل تاریخی موثر در موقعیت بین‌المللی ایران در جهان را بررسی کرد.

گروه بین‌الملل آذرانجمن: سید جواد میری، نظریه‌پرداز مطرح اجتماعی کشور با حضور در تحریریه آذرانجمن به سوالات خبرنگاران آذرانجمن پاسخ داد. میری، استاد پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بررسی مسئله دلایل تاریخی توجه قدرت‌های استعماری به ایران و همچنین عملکرد دولتمداران از گذشته تا کنون در این رابطه بیان کرد:

بیشتر بخوانید / جایگاه آذربایجان در بازسازی قدرت!

نقش نادرشاه افشار در بازسازی ایران

بعد از فروپاشی دولت صفوی در ایران که عملا حکومتی در ایران نبود، از شمال روس‌ها و از غرب و شمال غرب هم عثمانی ها وارد ایران می شوند. در آن دوران، قریب بر ده سال ایران از معادلات جهانی آن روز حذف می‌شود، اما در کمتر از ۱۰ سال نادرشاه افشار ایران را متحد کرده و دولت و ارتش را احیا می کند و ساختار سیاسی و اقتصادی کشور را بازسازی می کند و بدون اینکه حتی جنگی با روسیه و عثمانی داشته باشد آن دولت ها را به مرزهای تاریخی خود باز می گرداند. یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین امپراطوری های قرن هجدهم گورکانیان هند بودند که انگلیسی‌ها، پرتغالی‌ها و حتی روس‌ها به این منطقه چشم‌داشت داشتند، اما قدرت گورکانی ها عامل بازدارنده‌ای بود که مقابل تهاجم دول خارجی را می‌گرفت. نادرشاه افشار در نبرد کرنال در نزدیکی دهلی با کمتر از ۸۰ هزار سرباز به‌ جنگ گورکانیان می رود و در کمال تعجب در این نبرد آنها را شکست می دهد و هندوستان را فتح می کند. این خبر در آن روزگار در کانون های قدرت دول مختلف مانند یک بمب خبری پخش می شود و در بین آنها این سوال را تداعی می کند که چطور یک کشوری که تا ۱۰ سال پیش نابود شده بود، توانست در کمتر از ۱۰ سال خود را بازیابی کرده و در سطح جهانی نقش ایفا کند.

ایران؛ اولویت استعماری قدرت‌های جهانی

از همان تاریخ؛ قدرت‌های استعماری اروپایی و تا حدودی روسیه در رقابت شدید بودند تا ایران را «تحدید» کنند و سیاست های تحدید ایران در اولویت استعماری آنها قرار می گیرد و این روند در طول این ۲۰۰ سال ادامه می یابد و همواره در قبال ایران اعمال می شود. چون ایران یکی از کانون های قدرت در غرب آسیا بوده و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئو استراتژیک، ظرفیتی به وجود آمده تا شرایط و موقعیت خاص برای ایران به وجود بیاید. آمریکا هم بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان معمار نظم جهانی بعد از کنار زدن قدرت هایی مانند فرانسه، انگستان، آلمان و ایتالیا، این سیاست را در قبال ایران اتخاذ کرده است. بعد از انقلاب نیز که به نوعی انقلاب ایران را به عنوان یک جریان نظام جهانی تصویر کرده اند، در طی چند دهه بعد از انقلاب به امحای گوناگون به دنبال تهدید و تحدید ایران بوده است.

ایران در دوراهی آمریکا و چین!

به نظر بنده آزادسازی پول‌های مسدود شده ایران و یا برجام و یا هر توافقی بین ایران و آمریکا شاید در مقطعی بتواند مفید باشد اما به صورت مبنایی نمی تواند درست عمل کند و رابطه جمهوری اسلامی ایران را با آمریکا تغییر بدهد. برای چنین تعبیری دو راه برای ایران وجود دارد. گزینه اول برای ایران این است که دست به تغییر بنیادین بزند و از تمامی ساختارها و تفکراتی که در برابر آمریکا به عنوان معمار نظام بین‌الملل دست بکشد و به کشوری مانند ویتنام شود و از بسته امنیتی آمریکا استفاده کند و یا گزینه دوم را انتخاب کند و به سمت چین برود. در این شرایط نیز ایران باید به قدری قدرتمند و ثروتمند شود و دارای منزلت علمی باشد که بتواند به مثابه یک رقیب، کانون قدرتی را در منطقه شکل دهد که بتواند در عرصه جهانی هماوردی کند. در خصوص گزینه اول هیچ نشانه ای دیده نمی شود و در خصوص راه دوم نیز با توجه به روش های که مسئولان در اداره کشور پیش گرفته اند این را هم نمی‌توان متصور بود. در واقع معماران قدرت در ایران همچنان در ساختار بلوک های شرق و غرب می اندیشند.

وقوع «پارادایم سیالیت» در معادلات جهانی/مسئولان همچنان در ذهنیت بلوک شرق و غرب

یکی از اتفاقات بنیادین که در سیاست بین‌الملل بعد از پاندمی کرونا به وقوع پیوست، ظهور پدیده ای به عنوان «سیالیت» بود. به طور مثال آمریکا و عربستان در حوزه ایران کاملا منسجم عمل می کنند اما در حوزه های دیگر کاملا مخالف هم عمل می‌کنند و یا کشوری مانند ترکیه به عنوان عضو ناتو با روسیه وارد قراردادی می‌شود که اساسا، به این که یک کشور عضو ناتو چنین اقدامی انجام دهد، ممکن به نظر نمی رسد، اما همزمان این کار را انجام می دهد و یا ترکیه با ایران ارتباطی را فراهم می کند که ایران بتواند از نظر مالی تحریم ها را دور بزند و همزمان با اسرائیل نیز وارد گفتگو می شود و به چندین سال قطع رابطه با این کشور خاتمه می دهد. ما وقتی از ایران این معادلات پیچیده را می بینیم این‌چنین تلقی می کنیم این اقدامات بدون پرنسیب خاصی انجام می شود ولی این را متوجه نمی شویم که پارادایم تغییر کرده است و وارد «پارادایم سیالیت» در معادلات جهانی شده ایم.

افول آمریکا و تشکیل ائتلاف‌های سیال در جهان

در حال حاضر در معادلات جهانی شاهد به وجود آمدن ائتلافات سیال هستیم و هر لحظه ممکن است این ائتلاف‌ها تغییر کند و یا برچیده شود و این اتفاق مهم به این دلیل در حال وقوع است که نظمی که بعد از فروپاشی شوروی به وجود آمده بود و آمریکا به عنوان معمار اصلی رهبری آن را برعهده داشت در وضعیت افول قرار گرفته و امکان ظهور اقطاب قدرت دیگر در جهان ممکن و قابل رویت شده است. ما به عنوان ایران اگر بخواهیم در موقعیتی باشیم که تراز اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و قدرت نظامی‌مان در وضعیت ایجابی قرار بگیرید، باید «پارادایم سیالیت» را وارد ساختار معادلات سیاسی و ادبیات اجتماعی خود کنیم و مسائل سیاسی را در ذیل امر صفر و صد نبینم و باید منافع و خیر عمومی جامعه و مصلحت عمومی در مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی را در اولویت داشته باشیم و تمام این مسائل باید در ارزش پول ملی کشور قابل رویت باشد. اما حداقل در سه چهار سال آینده تغییر بنیادین در رابطه با این مسائل دیده نمی شود، چون کسانی که در عرصه اجرایی کشور نقش ایفا می کنند افراد متفکر و متخصص به تحولات بزرگ جهانی نیستند و در بسیاری از مسائل حاضر به پذیرش ریسک نیستند و «محافظ- کار» عمل می‌کنند، یعنی حافظ صندلی و موقعیت خود در ساختار سیاسی هستند و به مصلحت کشور توجه نمی کنند. انتهای پیام/