تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
شماره : 28306
تاریخ : 26 اردیبهشت 1401 :: 15:44
حوزه : اجتماعی, اسلایدر, برگزیده اخبار, گزارش
سندروم شوهران فراری شما تنها و دیوانه نیستید، شما قربانی سندرم ترک همسر شده اید.

گروه اجتماعی آذرانجمن/مژگان ستاری؛ سندروم ترک همسر یک الگوی رفتاری است که مرد خانواده، همسرش را بدون ذره ای ‌تفاوت به عواقب و تبعات تصمیمی که می خواهد عملی کند و بدون اینکه هرگز به او گفته باشد که از ازدواج خود ناراضی است ، رها می‌کند. پس از خروج ناگهانی مرد خانواده از زندگی مشترک، عصبانیت و پرخاشگری جایگزین حفاظت و مراقبت مادر از خانواده می شود و این کاری ترین زخمی است که می تواند بر پیکر یک خانواده بنشیند.

مژگان ستاری: من همیشه از عبارت "فرار شوهر"تصویر ذهنی عجیبی دریافت می کردم.  و مردی بالغ را تصویر می کردم که یک کوله پشتی بر روی شانه های خود انداخته است و در ته شب در حال دور شدن است.  «فرار کردن» عبارتی بود که من بیشتر به بچه‌ها ارتباط می‌دادم. تا اینکه به پای صحبت های زنان قربانی این پدیده نشستم و متوجه شدم پدیده فرار همسر و یا فرار پدر بیشتر از اینکه یک تصویر رمانتیک از دور شدن مرد خانه از قلمرو مسئولیت پذیری اش باشد، یک درد و زخم عمیق اجتماعی است که با رفتن مرد بر پیکر خانواده و در نهایت جامعه فرو می نشیند.

میترا زنی است که هفت سال پیش قربانی این سندرم شده است و در قسمتی از حاشیه شهر تبریز به همراه سه فرزند خود روزگار را به سختی سپری می کند. او می گوید: بسیاری از همسران خانه های خود را ترک می کنند تا به دنبال وقفه از ازدواج خود باشند. ازدواجی که هیچ رضایتی از آن ندارند؛ ولی همسرمن، مرا دوست داشت. او به خاطر فقر ، بیکاری و اعتیاد مدام می گفت که دیگر نمی تواند ادامه دهد و درنهایت مارا ترک کرد.

میترا می گوید: همسرش در یکی از شهرهای جنوبی کشور تنها زندگی می کند. و اگر امروز از واژه ترک کردن به جای رها کردن و یا فرار کردن برای همسرش استفاده می کند؛ دلیلش رضایت او برای رفتنش بود. چرا که در پی خودکشی همسرش و نجات او از مرگ حتمی، زنده ماندن او در دوردست ها را به قبر کنار منزلش ترجیح داده و از او خواسته بود که برای همیشه و به هرکجا که دوست دارد، برود.

میترا می گوید: این داستان همه ی زن هایی است که مرد زندگی شان آنها را ترک و یا رها کرده است. شما باور داشتید که در یک ازدواج شاد و مطمئن هستید.

بعد از مدتی، شوهرت رو به تو می کند و می گوید: "دیگر نمی توانم ادامه بدهم" و اینجاست که ازدواج شما تمام می شود. از آن لحظه به بعد، زندگی شما غیرقابل پیش بینی می شود، زیرا تلاش می کنید، بفهمید که دارد چه اتفاقی می افتد. به شما جنون دست می دهد و احساس تنهایی بی پایان می کنید.

در پایان سخنان میترا به او می گویم: شما تنها و دیوانه نیستید. شما قربانی سندرم ترک همسر شده اید که این روزها گریبان خانواده های ایرانی را گرفته است.

سندروم ترک همسر یک الگوی رفتاری است که مرد خانواده، همسرش را بدون ذره ای ‌تفاوت به عواقب و تبعات تصمیمی که می خواهد عملی کند و بدون اینکه هرگز به او گفته باشد که از ازدواج خود ناراضی است ، رها می‌کند. پس از خروج ناگهانی مرد خانواده، عصبانیت و پرخاشگری جایگزین حفاظت و مراقبت مادر از خانواده می شود. و این کاری ترین زخمی است که می تواند بر پیکر خانواده بنشیند. شوهر فراری اغلب یا به خاطر ازدواج مجدد ویا یه خاطر مسائل اقتصادی و فقر همسر و خانه را ترک و همسر زخم خورده خود را کاملاً ویران می کند. اگرچه بهبودی یک مبارزه است، ولی بسیاری از زنان متوجه می‌شوند که آنها مجبور هستند تا روش‌های جدید مثبت و هیجان‌انگیزی را برای ادامه زندگی دوباره اختراع کنند.

به این پدیده نوظهور، پدیده شوهران فراری نیز گفته می شود که این روزها شاهد افزایش آن« در میان خانواده های ایرانی هستیم. این یک طلاق معمولی نیست که در آن زن ممکن است شاهد وقوع آن باشد. در سندرم ترک همسر، اغلب هیچ نشانه‌ای از رفتن شوهر وجود ندارد. وقتی مردها به این شکل می روند، زنان ویران شده با کوله باری از مشکلات ریز و درشت را پشت سر خود باقی می گذارند . زنان به دنبال سندرم ترک همسر رنج می برند و افسرده می شوند و همینجا است که آسیب ها شروع می شود.

میترا می گوید: وقتی همسرم مرا ترک کرد، تا مدتی از همسایه ها و فامیل موضوع رفتنش را پنهان کردم، ولی زمانی که خبر ترک او در دهن ها پیچید، آزار و اذیت اطرافیان شروع شد. با مدرک دیپلم به سختی توانستم در یک تولیدی حوله با حقوق کم کار پیدا کنم. مدتی با پنهان کاری در آن تولیدی کار کردم، ولی پس از فاش شدن موضوع ترک همسرم، از جانب کارفرما مورد تعرض قرار گرفتم و هرگز به آنجا برنگشتم. او از سختی امورات زندگی می گوید و اشک غلتان روی گونه اش را پاک می کند.
و این تمام ماجرا نیست. کودکان ممکن است از پدرانی که مادران خود را ترک می کنند دور شوند. و در رابطه پدر و فرزند هنگام بزرگسالی اختلال ایجاد شود. پدران اغلب این اختلال در روابط خود با کودکان را به مسموم کردن ذهن کودک بالغ توسط مادران نسبت می دهند و این باعث ایجاد تنشی جدید در روابط مادر و پدر ترک منزل کرده می شود که تبعات آسیب زای بیشتری نسبت به تنش های گذشته برای فرزندان دارد.

میترا می گوید: نمی توانم سنگینی نگاه اطرافیان بر روی فرزندانم را تحمل بکنم. کاش شوهرم مرده بود تا فرزندانم حداقل ترحم یتیمی را تحمل می کردند، نه قضاوت و تحقیر اطرافیان در مورد فرار پدرشان را.

دکتر سعید تمنا، مدرس رشته علوم اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور تبریز ضمن تأیید افزایش پدیده پدران یا شوهران فراری در این رابطه می گوید:« پدیده شوهر فراری اخیرا در جامعه ایران تبدیل به مساله‌ای اجتماعی شده است که عمدتا مربوط به عواملی چندوجهی و متداخل می‌شود و ریشه و سرمنشا آن را باید در ازدواج های بدون شناخت کافی و همه‌جانبه، جستجو کرد.

وی ازدواج سنتی را عاملی در کاهش این سندروم معرفی می کند و می گوید: «وقتی در جامعه سنتی امر ازدواج با نظارت و هدایت خانواده ها صورت می گرفت دوام و پایداری ازدواج بیشتر از زمان حال بود زیرا در این جامعه ارزش ها و قواعد اجتماعی به شکل نهادینه شده‌ای، خانواده و کارکردهای آن را پایش و مراقبت می‌کرد. با تغییرات اجتماعی وسیع و عمیقی که مدتهاست مواجه هستیم سنت‌ها تا حد زیادی کارکرد خود را از دست داده اند. جوانان امروز، متاسفانه با سطحی‌نگری تمام، می پندارند که ازدواج امری شخصی است و نقش پدر و مادر در این خصوص، صرفا نقش تدارکاتچی است. تدارک پول و سور و سات دیگر عروسی است».

وی تصریح می کند: «زوج های جوان اغلب شناختی از عشق و بایسته های تشکیل خانواده ندارند و لذا پس از ازدواج، که آن عطش و شور جوانی، با رفع نیاز جنسی فروکش کرد به سرعت، پشیمان شده و احساس دلسردی نسبت به همسر (شوهر یا زن، و اغلب زن) می‌کنند».

وی نقش شبکه های اجتماعی را در بروز این سندروم اساسی و غیر قابل کتمان م خواند و در این رابطه می افزاید:« باید توجه داشت که نقش شبکه‌های مجازی در خصوص بروز سندرم شوهران فراری قابل درنگ است؛ چراکه بسیاری از دست‌اندرکاران شبکه‌ها، برای جلب فالوور و مشتری، با تبلیغات و عکسها و فیلم‌های رنگارنگ و جذاب، می کوشند چنین نشان دهند که سبک زندگی جذاب و رضایت‌بخش، در انتخاب همسر یا شریک جنسی، به آن صورتی که اینها تبلیغ می کنند باید صورت بپذیرد».

دکتر سعید تمنا؛ نظرات، سبک زندگی و روش‌های سلبریتی ها و اشخاص مشهور در عالم سیاست و دین و اقتصاد را نیز به عنوان الگوی نقش، مورد توجه این زنان و شوهران جوان معرفی می کند و تصریح می کند: « سبک زندگی و روش‌های سلبریتی ها و اشخاص مشهور زنان و شوهران جوان را تحت تأثیر قرار داده و آنها را به بیراهه می برد. بر اساس این الگوبرداری خواسته‌های زنان از شوهران شان، روز به روز رنگارنگتر و گران‌تر شده و شوهران توانایی برآورده کردن این خواسته ها را ندارند. از سوی دیگر نیز، شوهران طالب ایفای نقش از طرف همسران خود، به شیوه همین افراد معروف و جذاب هستند. در حالیکه نمی‌دانند یا توجه عمیقی ندارند که همین سلبریتیها، چه هزینه های گزافی برای زیباسازی اندام و صورت خود می کنند»

دکترسعیدتمنا، مشکلات اقتصادی راهم یکی دیگر از آیتم های بروز پدیده شوهران فراری معرفی می کند و می گوید: حال اگر به این وضعیت، تورم بالا و کمرشکنی که مردم با آن مواجه هستند را اضافه کنید خواهید دید که چه تعارضات گوناگونی در زندگی مشترک رخ می دهد.

درآمدهای اندک و نامطمئن از یکسو، و سطح توقعات بالا و فزاینده از سوی دیگر، در بستر اجتماعی آشوب زده و به قول دورکیم (جامعه شناس فرانسوی) شرایط آنومیک (یعنی شرایط هنجارگسیختگی مفرط)، دست به دست هم می دهند تا بنیان خانواده های مختلف را به لرزه در آورند.

وی در پایان پدیده شوهر فراری را تنها یکی ازده ها پیامد حاصل از وضعیت نابسامان اجتماعی امروز ایران معرفی می کند و می گوید: «آن تعداد از شوهران که امکان تجدید فراش ندارند و یا وابستگی بیشتری به هنجارها دارند، دچار افسردگی شده و طلاق عاطفی تنها راه باقیمانده برای آنها جهت تداوم زندگی مشترک است».

علیرضا مختاری رییس دانشگاه پیام نور آذرشهر، مدرس و عضو هیئت علمی رشته علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور تبریز در تحلیل رشد سندروم فرار شوهر از خانه تصریح کرد: «درجامعه ایرانی و بالاخص در کلان شهرها بر مبنای دگرگونی خانواده ها ازسیستم خانواده های گسترده به هسته ای وتقویت عواملی چون رشد قدرت طلبی زنان در محیط خانه، وجود توقعات زیاد، غر زدن و انتقاد کردن زیاد، بی اهمیتی به خانواده شوهر نیز به عقاید شوهر، طرفدار ناحق کردن بچه ها علیه شوهر و بی احترامی توسط فرزندان به شوهر با تحریک همسر، عدم تامین نیازهای عاطفی و جنسی شوهر، تحقیر شوهر در بین دیگران با رفتارهای نامتجانس و پوشش های مخالف عقاید شوهر، عدم امکان اقدام به طلاق توسط شوهر به دلیل وجود فرزند، از جمله عواملی است که باعث احساس فشار در خانه توسط شوهر و عدم امکان تحمل آن گردیده و ترک همسر در چنین شرايطي می تواند در نظر شوهر یکی از راه حل های فرار از فشارهای موجود در محیط خانه باشد و عدم امکان طلاق به دلیل‌ عدم امکان تامین مبلغ مهریه با افزایش قیمت سکه باعث رشد این سندروم در سال‌های اخیر گردیده است».

وی در ادامه تصریح کرد: « ورشکستگی، شکست در کار و امور اقتصادی عامل محرکی برای ترک منزل است».

مختاری نتیجه تحقیقات انجام یافته در خصوص رشد این پدیده را گویای تاثیر متغیرهایی مانند؛ شغل، سن، وضعیت مالی، میزان روابط خانوادگی معرفی می کند و می افزاید: « در مشاغل آزاد، طبقه بازنشسته گان و درگروه سنی بالای ۵۰ ، فراوانی توزیع این پدیده بیشتر می باشد»‌.

انتهای پیام/