تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
شماره : 17205
تاریخ : 3 مهر 1400 :: 13:04
حوزه : برگزیده اخبار, یادداشت
به یاد شهدای هشت سال دفاع مقدس حمیدآقا باکری، همانند آقا مهدی باکری،مدال آقائی چه برازنده شان بود آقای دل خیل بسیجیان دهه شصت بودند مدال آقائیشان را به خوبی نگه داشتند و با خود نیز بردند آنها آقائی را با القاب رئیس، وزیر،دکتر و مهندس عوض نکردند چون کسب آقائی از حصول القاب مهندسی و وزارت وریاست خیلی بالاتر و سختر است.

گروه اجتماعی آذرانجمن/جواد نیکبخت: سخنم را با کلامی از شهید مظلوم حمید آقا باکری که مدتهاست در مغزم جولان میدهد آغاز میکنم . بلی حمیدآقا باکری، همانند آقا مهدی باکری،مدال آقائی چه برازنده شان بود آقای دل خیل بسیجیان دهه شصت بودند مدال آقائیشان را به خوبی نگه داشتند و با خود نیز بردند آنها آقائی را با القاب رئیس، وزیر،دکتر و مهندس عوض نکردند چون کسب آقائی از حصول القاب مهندسی و وزارت وریاستخیلی بالاتر و سختر است. برای آقائی باید من درون و برون را ابراهیم وار قربانی کرد تا عارف شد فشار تهدید، تمسخر دنیویان و وسوسه نفس راکشید و با نفس جنگید و پایدار ماند وآنرا قربانی کرد آنموقع شاهد قلبی میشوی و آماده شهادت جسمی خواهیم شد آنموقع مصداق سخن آقا مهدی میشویم که "خدایا مرا پاکیزه بپذیر"

بگذریم، تکلیف غیر مکلفین عافیت طلب که برای کسب زر و زور و تزویر برای دنیا طلبی،همه ارزشها و هست و نیست بندگان خدا را می درند مشخص است . لیکن حمید آقا باکری خطاب به رزمندگان(البته نقل به مضمون است)چنین فرمودند "دعا کنید شهید شویم سعادت ابدی یابیم والا متاسفم که بگویم بازماندگان قافله جهاد بعد از جنگ به سه دسته تقسیم و سرنوشت متفاوتی خواهند داشت:

1- دسته ای گوی سبقت از دنیاطلبانِ عافیت جویِ الان ربوده و در کسب زر و زور و تزویر از غیرمکلفین بی عار امروز، سبقت می گیرند .

2- دسته ای در تکلیف می مانند و توسط اتحاد نامقدس دسته اول و غیر مکلفین بحدی عرصه برایشان تنگ و غیرقابل تحمل می شود که از مشکلات روحی به گوشه عزلت خزیده و ذره ذره نابود می گردند .

3- دسته ای دیگر از آنها که درتکلیف می مانند وبرای حفظ ارزشهائیکه با آنها زندگی کرده وبرایشان جنگیده اند بعنوان امانت یاران شهیدشان آنقدر استقامت می ورزند و با رسالت زینبی تلاش میکنند تا توسط اتحاد نامقدس گروه زر و زور و تزویر ظاهرا خودی و غیر خودی حذف و سپس نابود می شوند . بلی، تهمت می بینن و در معرض تله های بسیار گروه زر و زور و تزویر گرفتار می شوند تا تحقیر ، حذف و نابود شوند. "

اما نکته دردناک دیگری نیز هست و آن با تغییر نسل، باوراندن مکتب تکلیف و فلسفه شهادت و قیام و جهاد برای نسل جدید و دردناکتر مشگل دفاع از عمل جهاد و شهادت در دهه شصت هست.

در دهه ای از این بازه زمانی چهل ساله بسیجیان رزمنده :

- به خاطر اینکه ریا نشودکسی نمی گفت جبهه بوده، اضافه کاری که هیچ ، پاداش و حق ماموریت و حتی هیچ حقوقی هم نگرفته تا مبادا از خلوص و مقبولیت عملش در درگاه الهی کاسته شود. از کارتون تعبیه شده بعنوان گاوصندوق در راهرو سپاه پول برنمیداشت تا با کار عصرانه یا شبانه زندگی اش را تامین کند تا مبادا از خلوص کارش کاسته شود، مبادا شکل معامله با خدا گیرد

- در دهه ای دیگر مکلفین شرایط ایفای تکلیف را با افتخار و فخر نقل می کردند و شنوندگان صمیمانه از عمق جان گوش فرا می دادند و غبطه میخوردند که ای کاش بودند و ادای تکلیف میکردند

- در دهه بعد مکلفین به علت عدم باور نسل جدید و شرایط زندگی عینی غیرمکلفین و نحوه برخوردشان، دیگر خجالت می کشیدند از شرایط تکلیف و ادای وظیفه بگویند تا مبادا دروغگو خطاب نشوند .

- در دهه فعلی دیگر مکلفین عین خطاکاران مجبور به پنهان کردن حضورشان در موارد تکلیف هستند الان مشکوک ترین کار پول نگرفتن است ، زیاد کار کردن است . اصحاب زر و زور جمع می شوند تا این غده مشکوک و سرطانی را کنکاش و تهاجم و با بهانه ای از بین بردن ببرند .چرا که حجم تلاش و سطح بی توقعی شان و رفتار بی آلایششان تصور تئوری توطئه را در اذهان انسانهای غیرمعاصر یاتوابین دهه شصت ایجاد می کند درحالیکه ایکاش مطمئن بودند بازماندگان آن دوران خسته‌تر و بی رمق تر و سیرتر از آن هستند که به فکر کسب مقام ، پول و قدرت آنها باشند . اینها جانشان را نیز بدهکار خدایند. تنها دلیل بودنشان تلاش برای ایجاد محیط آشنای خود و استشمام بوی استثنایی آن دوران است. تنها دلیلشان احساس دین در برابر یارانشان است که در آغوششان جان دادند ،یارانی که دردعوای بچه گی تنهایشان نمی گذاشتند ولی این بیچاره گان مانده ازدرگاه آنها را درکنار اروند و جزایر مجنون و درتپه های کردستان جا گذاشتند وبرگشتند.واینک جزای ماندن وبودنشان را میکشند و میدهند.                                                                   

به یاد غواصان شهید و مظلوم لشگر عاشورا

لای لای ای جبهه لرین یورغونو، ای خسته جوانلار
لای لای ای شهد شهادت دن ایچیپ کامه چاتانلار
لای لای اروند کناریندا قیزیل قانه باتانلار
خوش یاتین ای قورو توپراقلارین اوستونده یاتانلار
خوش یاتین یاخشی یاتیب سیز
یاخشی باش فکرین آتیب سیز
یاخشی جانانه چاتیب سیز
دوزدی تاریخده حال اولمادی ایثاریزی یازسین
هله تئز دیر یازا بیلمز
دوزدی عالمده چیخار اولمادی اسراریزی قانسین
قارداشیم یوخ، قانا بیلمز
بوتون عالم یغیشا بیرجه آناز تک یانا بیلمز
بونو هئیچ کیم دانا بیلمز
دوزدو سس سیز یارالاندیز، سویا باتدیز، قانیز آخدی دوزدو ظالیم قودوروب خنجرینی سینه زه تاخدی
دوزدو سیز جان وئره لی بوینو یوغونلار هامی باخدی
نیسگیلوز عالمی یاخدی
قوی قانیز آخسادا، آخسین
اجنبی باخسادا باخسین
خنجرین تاخسادا تاخسین
نه قدرجسمیده جان وار
نه قدر قولدا توان وار
نه قدر داماردا قان وار
داها چیخماز یادیمیزدان، یادی نیز، دیلده قالاندیر
سیزین آواز عشقیز له جهان وارسا جهاندیر
باش اَیَن، سیز لره قارداش اوجا داغلار ،ساوالاندیر
باشی قار، سینه سی قاندیر
سیزین ائللرآرا، ایللر بویو، یادلار دا یادیز وار
آیریلیق داغی گورن قانلی اوره کلرده آدیز وار
آللاهیز وار هرزادیز وار
سیزلر آخیرده گئدیب مقصده چاتدیز بونا سوز یوخ
یاخشی باشدان،یاشایش فکرینی آتدیز بونا سوز یوخ
یاتدیز آمما یوخودان خلقی اویاتدیز بونا سوز یوخ
امما سیزلردن اوتور چوخ گئوزو یوللاردا قالان وار
سیز گئده نده ن سوئرا معلوم اولالی چوخ قوجالان وار
چوخلو رنگی سارالان وار
آنالار داغی سهندین داغی تک بیرجه داغ اولدو
چوخلو بئل سیندی بوکولدو، قارا بیرچکلر آغ اولدو
سحر، آخشام، گئجه گوز یاشلاری آخدی بولاغ اولدو
غم قالاندی قالاغ اولدو
او بولاغلار سئل اولوب کُفرائوی بر باد اولاجاقدی
او یانیق قلبلرین، آهی دا، فریاد اولاجاقدیر
یئر اوزو، داد اولا جاقدیر
بئله مظلوم لارین آهینی آللاه یئره سالماز
پوزولار ظالمین ارکانی، بوظولم آخیره قالماز
کفر بایراغی اوجالماز
گوره جاقسان باشا-باش ارض و سماء نوریله دولدو
اوندا بیردن گورسن دان ئیلی اسدی، سحر اولدو
فجر صادق ده سوکولدو، قارالیق دربدر اولدو
چوخ بیوک بیر ظفر اولدو
اوندا هر یئرده یاشیل بایراغی اَسمکده گوره رسن
اوندا انسان هامی، قارداش
اوندا انسان هامی، قارداش

صمد قاسمپور - زمستان 1364
عملیات والفجر8 – عبور از اروند و فتح بندر فاو



انتهای پیام/